ترجمه تفسیر المیزان جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
اشكال اين توجيه اين است كه گر چه براى اصل فرق وجه صحيحى است، و ليكن سؤال سائل و مستشكل را قطع نمىكند، زيرا سائل و آن كسى كه اشكال مىكرد دوباره مىپرسد: چرا اصحاب جنت وقتى اعتراف خودشان را به زبان مىآورند اكتفاء مىكنند به اعتراف به حقانيت ثوابهايى كه مخصوص خودشان است، و اما وقتى مىخواهند از كفار اقرار بگيرند از ثواب و عقاب هر دو سؤال مىكنند؟بعضى ديگر در توجيه فرق بين اين دو تعبير گفتهاند: منظور از" ما وَعَدَ رَبُّكُمْ" هم همان وعدههايى است كه خداوند به مؤمنين اهل بهشت داده، چون اهل جهنم همانطورى كه آتش خود را مىبينند، بهشت اهل ايمان را نيز مىبينند «1» اين وجه در سخافت و بطلان به حدى است كه احتياجى به ابطال ندارد." فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ"- اين جمله فرعى است كه بر تحقق اعتراف آن دو طايفه بر حقانيت وعدههاى خداى سبحان متفرع شده، و مقصود از" اذان" اعلامى است كه به هر دو طايفه شده، براى اينكه مىفرمايد:" بينهم". و منظور از" لعنت" راندن و دور كردن ستمكاران است از رحمت الهى، و اين ظالمين با آيه" الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ كافِرُونَ" تفسير شده، پس" ظالمين" عبارتند از كفار و منكرين آخرت و معاندين حق كه همواره راه خدا را ناهموار و منحرف مىخواهند، و ديگران را نيز از سلوك آن بازداشته منصرف مىسازند. و اين وصف شامل منكرين صانع و بىدينان هم مىشود، براى اينكه خداى سبحان در كتاب مجيدش مكرر فرموده كه دين او و راهى كه بندگان را به آن هدايت مىكند همان راه انسانيتى است كه فطرت خود انسان به آن دعوت مىكند، و جز آن دين و راهى نيست.پس راهى كه انسان در زندگى خود مىپيمايد همانا راه خدا و دين الهى است، ليكن اگر آن را مطابق آنچه فطرت به سوى آن دعوت مىكند و سعادتش نيز در آن است سلوك كرد همان صراط مستقيم و اسلام است، كه راه راست و دين پسنديده خدا مىباشد و اگر آن را مطابق فطرت سلوك نكرد خواه در خلال آن ايمانى به خدا و عبادت معبودى باشد، مانند دينهاى باطل و خواه خضوع و عبادتى در آن نباشد، مانند ماديت، در هر حال همان راه خدا است كه كج گرفته شده و اسلامى است كه تحريف شده و نعمت خدا است كه كفران شده- دقت فرماييد-.