ترجمه تفسیر المیزان جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
علامتى ديگر از قبيل رو سفيدى و رو سياهى نشان كرده باشند تا هر كس بتواند از آن علامت پى به بهشتى بودن و يا دوزخى بودن اشخاص ببرد، چون از آيه" وَ نادى أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالًا يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيماهُمْ قالُوا ما أَغْنى عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ أَ هؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لا يَنالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ" استفاده مىشود كه اصحاب اعراف نه تنها از سيماى اشخاص كفر و ايمان و بهشتى بودن و دوزخى بودن آنان را درك مىكنند بلكه از قيافهها به جميع خصوصيات احوال و اعمال آنان پى مىبرند، حتى از ديدن سيماى شخص مىفهمند كه اين شخص از آنهايى است كه در دنيا همش همگى صرف جمعآورى مال دنيا مىشده، و ناگفته پيدا است كه مردم مستضعف هرگز داراى چنين قدرتى نيستند.دوم اينكه رجال اعراف هم با دوزخيان محاوره دارند و هم با بهشتيان، محاوره آنان با اهل دوزخ به اين است كه آنان را كه همان پيشوايان كفر و ضلالت و طغيانند به احوال و اقوالشان بىپروا شماتت و سرزنش مىكنند. و محاوره آنان با اهل بهشت به اين است كه آنان را با تحيتهاى بهشتى درود مىگويند، با اين حال و با اينكه به مقتضاى آيه" لا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً" «1» مىدانيم كه در روز قيامت هر كسى مجاز به حرف زدن نيست، و تنها بندگان حقگوى خدا حق تكلم را دارند، چگونه مىتوان گفت مراد از رجال اعراف مردم مستضعفند؟سوم اينكه از سياق آيه بعد استفاده مىشود كه اصحاب اعراف آن قدر مقامشان بلند است كه سلامشان به اهل بهشت باعث ايمنى آنان مىشود، و به فرمان آنها وارد بهشت مىشوند، چنين مقامى چطور ممكن است براى مستضعفين دست دهد؟چهارم اينكه آيات كريمهاى كه جاى اين رجال و مقام و منزلتشان و محاوره آنها با اصحاب جنت و اصحاب جهنم را بيان مىكند هيچگونه قلق و اضطرابى در باره ايشان نشان نمىدهد و ايشان را اصلا داخل در محضرين (احضار شدگان) و در هول و فزعى كه دارند نمىداند، بلكه مىفرمايد:" فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ" «2» و بندگان مخلص خود را از حكم كلى احضار و هر گرفتارى و هول ديگرى استثنا مىكند و از اينكه در جمله" وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النَّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ" دعايشان را