ترجمه تفسیر المیزان جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
احكام آن و انذار و تبشير آن شده و در روز قيامت ظاهر خواهد شد، برايشان نمايان كند، لا بد چنين انتظارى را دارند و گر نه هرگز از پيروى و عمل به دستورهاى او سرپيچى نمىكردند.آن گاه از حالشان در روز قيامت كه روز بروز تاويل است خبر داده، مىفرمايد:" يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ ..." يعنى وقتى در روز قيامت حقيقت امر برايشان معلوم شد آن وقت به حقانيت شرايعى كه انبيا برايشان آورده بودند اعتراف خواهند كرد، و وقتى مىبينند دستشان از هر چيزى خالى است و با عملهاى زشتى كه مرتكب شدهاند خود را هلاك ساختهاند، ناچار يكى از دو چيز را مسئلت مىنمايند، باشد كه مفاسدشان اصلاح شود. يا مىگويند: آيا شفيعى هست كه ما را از هلاكتى كه بر سرمان سايه افكنده نجات دهد؟ و يا التماس مىكنند: آيا ممكن است ما را به دنيا برگردانيد تا اين بار عمل صالح نموده و غير آنچه انجام دادهايم، انجام دهيم. و اين همان چيزى است كه خداوند از ايشان حكايت مىكند كه مىگويند:" فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَيَشْفَعُوا لَنا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ"." قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ" در اينجا گويى كسى مىپرسد غرض اينان از اين دو خواهش چه بوده؟ در جواب مىفرمايد:" قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ" بخاطر اينكه به قيمت جان و گوهر ذات خود ضرر كردند، چون دين خود را لهو و لعب گرفته انكار حق را بر تسليم در برابر حق ترجيح دادند، و حالا مىبينند بهانهها و افتراهايى كه در دنيا بهم مىبافتند و روى رسوايى خود را مىپوشاندند، امروز اعتبارى ندارد، و نيز مىبينند نجاتشان در اين است كه يا كسى به دادشان برسد و اعمال فاسدشان را اصلاح كند و يا خودشان به دنيا برگشته، جبران نمايند.در جلد اول اين كتاب در بحث شفاعت در ذيل جمله" فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَيَشْفَعُوا لَنا" گفتيم كه اين جمله دلالت دارد بر اينكه در قيامت شفعايى كه براى مردم وساطت كنند بسيارند، چون اگر شفيع روز محشر يكى بود، مىفرمود:" هل لنا من شفيع".بحث روايتى [(در ذيل آيات شريفه گذشته است)]در كافى به سند خود از محمد بن مسلم از امام ابى جعفر (ع) روايت كرده كه در ذيل آيه" وَ ما أَضَلَّنا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ" فرمود: چون مجرمين مردم را دعوت به راه خود مىكنند. و اين همان مطلبى است كه خداوند از مجرمين نقل كرده كه موقعى كه همه در دوزخ جمع