ترجمه تفسیر المیزان جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
يابد، بايد از آن باب وارد شود «1».مؤلف: بصائر الدرجات اين روايت را به سند خود از مقرن از امام صادق (ع) نيز روايت كرده است «2» و مقصود از آن مرد، ابن الكواء است. و اين داستان را كلينى هم در كافى از مقرن نقل كرده كه گفت: از امام صادق (ع) شنيدم كه فرمود: ابن الكواء نزد امير المؤمنين (ص) آمد ... «3».ظاهرا مراد از شناختن و نشناختن كه در روايت است محبت و بغض است، و معنايش اين است كه داخل بهشت نمىشود مگر كسى كه او ما را به ولايت و محبت بشناسد و ما او را به اطاعت بشناسيم، و داخل دوزخ نمىشود مگر كسى كه او ما را به ولايت نشناسد و ما او را به اطاعت نشناسيم، چون اگر مراد از معرفت صرف شناختن بود آن وقت با جمله" يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيماهُمْ" منافات داشت، اينهم باز بعيد نيست كه ناشى از تصرف راوى در الفاظ روايت باشد، به شهادت اين روايت كه صاحب مجمع البيان آن را از حاكم ابو القاسم حسكانى به سندى كه خود داشته و آن را ذكر نكرده از اصبغ بن نباته نقل مىكند، چون در اين روايت اصبغ مىگويد: من در حضور حضرت امير المؤمنين (ص) نشسته بودم كه ناگاه ابن الكواء وارد شد، و از آن جناب معناى اين آيه را پرسيد؟ حضرت فرمود: واى بر تو اى ابن الكواء! اين مائيم كه در قيامت بين آتش و بهشت مىايستيم، پس هر كس ما را يارى كرده باشد او را به سيمايش شناخته داخل بهشتش مىكنيم، و هر كس ما را دشمن مىداشته مىشناسيم و به دوزخ روانهاش مىكنيم «4».و در تفسير عياشى از هلقام از ابى جعفر (ع) روايت كرده كه گفت: من از آن جناب معناى آيه" وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيماهُمْ" را پرسيدم و عرض كردم معناى" وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ" چيست؟ فرمود: شما در آن قبيلهاى كه هستيد مردانى را سراغ داريد كه همه افراد قبيله را از خوب و بد بشناسند؟ عرض كردم: بلى. فرمود ما نيز از آن رجالى هستيم كه هر كس را به سيمايش مىشناسند «5».مؤلف: در اين روايت" اعراف" جمع" عرف" گرفته شده، مانند" اقطاب" كه جمع