ترجمه تفسیر المیزان جلد 8

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 8

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و او است كه در پيشاپيش رحمت (باران) خود بادها را مژده دهنده مى‏فرستد تا آن گاه كه ابرى سنگين بردارد آن را به سرزمين مرده برانيم بدانوسيله آب فرو باريم و با آن آب از هر گونه ميوه‏ها (از زمين) بيرون آوريم، هم چنان مردگان را بيرون آوريم شايد شما متذكر شويد (57).

و سرزمين پاك روئيدنيش به اذن خدايش بيرون مى‏آيد و آنكه ناپاك است (گياهش) جز اندكى ناچيز بيرون نمى‏آيد، هم چنان آيات را مى‏گردانيم (و پياپى ذكر مى‏كنيم) براى مردمى كه سپاسگزارند (58).

بيان آيات‏

اين آيات متصل و مربوط به آيات قبل است، چون در آيات قبل وبال شرك به خدا و تكذيب آيات او را بيان نموده مى‏فرمود: گناه انسان را به هلاكت ابدى و شقاوت هميشگى دچار مى‏كند، اين آيات هم همان بيان را تعقيب نموده و آن را تعليل مى‏كند به اينكه پروردگار همه عالم يكى است، و تدبير همه امور بدست او است، بنا بر اين، شكر او و خضوع در برابرش بر همه واجب است. و اين يگانگى رب العالمين را به دو طريق تاكيد مى‏نمايد:

يكى از اين راه كه خداى تعالى كسى است كه آسمان‏ها و زمين را آفريده و امور آن را به نظام احسنى كه جميع اجزاء و اطراف آن را به هم مرتبط مى‏سازد تدبير مى‏نمايد، پس او به تنهايى رب العالمين است.

يكى هم از اين راه كه خداى تعالى آن كسى است كه براى جميع خلايق روزى فراهم نموده و انواع ميوه‏ها و غلات و هر رزق ديگرى را به عجيب‏ترين و لطيف‏ترين وجهى آفريده، و اين خود دليل بر اين است كه پروردگار ديگرى براى عالم نيست.

" إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ" بحث در باره آسمان و شش روزى كه خداوند آسمان و زمين را در طول آن مدت آفريده، در تفسير سوره" حم سجده" خواهد آمد- ان شاء اللَّه-.

" ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ"" استواء" به معناى تسلط و استقرار بر چيزى است، و گاهى هم در معناى تساوى استعمال مى‏شود، مثلا گفته مى‏شود:" استوى زيد و عمرو زيد و عمرو با هم برابرند"، در جمله" لا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ" از قرآن كريم نيز به اين معنا است.

" عرش" به معناى تختى است كه پادشاه بر آن مى‏نشيند، و چه بسا در بعضى از موارد

/ 504