اين آيات متصل و مربوط به آيات قبل است، چون در آيات قبل وبال شرك به خدا و تكذيب آيات او را بيان نموده مىفرمود: گناه انسان را به هلاكت ابدى و شقاوت هميشگى دچار مىكند، اين آيات هم همان بيان را تعقيب نموده و آن را تعليل مىكند به اينكه پروردگار همه عالم يكى است، و تدبير همه امور بدست او است، بنا بر اين، شكر او و خضوع در برابرش بر همه واجب است. و اين يگانگى رب العالمين را به دو طريق تاكيد مىنمايد:يكى از اين راه كه خداى تعالى كسى است كه آسمانها و زمين را آفريده و امور آن را به نظام احسنى كه جميع اجزاء و اطراف آن را به هم مرتبط مىسازد تدبير مىنمايد، پس او به تنهايى رب العالمين است.يكى هم از اين راه كه خداى تعالى آن كسى است كه براى جميع خلايق روزى فراهم نموده و انواع ميوهها و غلات و هر رزق ديگرى را به عجيبترين و لطيفترين وجهى آفريده، و اين خود دليل بر اين است كه پروردگار ديگرى براى عالم نيست." إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ" بحث در باره آسمان و شش روزى كه خداوند آسمان و زمين را در طول آن مدت آفريده، در تفسير سوره" حم سجده" خواهد آمد- ان شاء اللَّه-." ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ"" استواء" به معناى تسلط و استقرار بر چيزى است، و گاهى هم در معناى تساوى استعمال مىشود، مثلا گفته مىشود:" استوى زيد و عمرو زيد و عمرو با هم برابرند"، در جمله" لا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ" از قرآن كريم نيز به اين معنا است." عرش" به معناى تختى است كه پادشاه بر آن مىنشيند، و چه بسا در بعضى از موارد