ترجمه تفسیر المیزان جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
قابل تدريج است، هم چنان كه در باره خلقت فرموده:" خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ". و در باره امر فرموده:" وَ ما أَمْرُنا إِلَّا واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ" «1» و نيز به همين جهت است كه در كلام مجيدش خلقت را به غير خود نيز نسبت داده و فرموده:" وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيها" «2» و نيز فرموده:" فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ" «3».و اما امر به اين معنا را به غير خود نسبت نداده، بلكه آن را مختص به خود دانسته و آن را بين خود و بين هر چيزى كه مىخواهد ايجاد كند از قبيل روح و امثال آن واسطه قرار داده، در آيات زير دقت فرماييد:" وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ" «4» و" وَ لِتَجْرِيَ الْفُلْكُ بِأَمْرِهِ" «5» و" يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ"«6»و" وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ" «7» و آيات ديگرى از اين قبيل نيز هست كه از آن بر مىآيد خداى تعالى امر خود را سبب و يا همراه ظهور اينگونه امور مىداند.پس معلوم شد كه گر چه برگشت خلق و امر به يك معنا است، ولى به حسب اعتبار مختلفند و به همين جهت صحيح است كه هر كدام را متعلق به خصوص يك قسم از ايجاد بدانيم، حال چه اين دو لفظ هر كدام به تنهايى ذكر شده باشند، و چه با هم، براى اينكه در جايى هم كه مانند آيه مورد بحث با هم ذكر شده باشند، باز صحيح است بگوييم خلق به معناى ايجاد ذوات موجودات است، و امر به معناى تقدير آثار و نظام جارى در آنها است، و خلق بعد از امر است، چون تا چيزى نخست تقدير نشود، خلق نمىشود، هم چنان كه هيچ مخلوقى بعد از خلقت تقدير نمىشود- دقت بفرماييد-.اينجا است كه نكته عطف امر بر خلق در جمله" أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ" كه به وجهى مشعر بر مغايرت آن دو است معلوم مىشود.و نيز معلوم مىشود كه اگر اين دو جهت را در اول آيه از هم جدا كرده و نخست فرموده:" خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ" و سپس فرموده:" ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ" براى همين بوده كه فرق بين خلق و امر را برساند، چون خلق به معناى ايجاد ذوات