من غير سيف و دم مهراق «1» من غير سيف و دم مهراق «1»
ممكن هم هست مراد از استواى بر عرش شروع در تدبير امور عالم بوده، و اين تعبير از باب حرف زدن با كودكان به زبان كودكى باشد، چون معمول ملوك و مدبرين امور بشر اين است كه در هنگام شروع به رسيدگى امور مملكت بر تخت مىنشينند، لذا قرآن نيز خواسته است با زبان خود مردم حرف زده باشد.خواهيد گفت: شروع در كار كه يك نوع تغير در معناى آن خوابيده در حق خداى تعالى ممتنع است، زيرا خدا منزه است از تغير و تبدل. و ليكن اين اشكال وارد نيست، زيرا شروع نسبت به خداى تعالى دلالت بر تغير خود او ندارد، اين تعبير بخاطر حدوثى است كه مخلوقات دارند، لذا مانعى ندارد كه كار او كه همان رحمت بر بندگان و مخلوقات است شروع ناميده شود، هم چنان كه به همين عنايت مىگوييم: خدا فلان موجود را آفريد، زنده كرد، معدوم (1) بشر بر كشور عراق دست يافت و آن كشور را مسخر خود كرد بدون اينكه شمشيرى بزند و يا خونى بريزد.