ترجمه تفسیر المیزان جلد 8

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 8

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

همان جهت ذكر شده است، مثلا در جمله" رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ" عرش عظيم به معناى ملك عظيم است، و در جمله" الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى‏" به اين معنا است كه خداوند احاطه به ملك خود دارد، و اين همان علم به چگونگى اشياء است، و اين كلمه اگر با كرسى ذكر شود معنايش غير معناى كرسى خواهد بود، زيرا عرش و كرسى دو درند از بزرگترين درهاى غيب، و خود آنها نيز از غيب بوده و در غيب بودن مثل همند، با اين تفاوت كه كرسى، در ظاهرى غيب است و طلوع هر چيز بديع و تازه‏اى از آنجا و پيدايش همه اشياء از آن در است، و عرش در باطنى آن است، يعنى علم به كيفيت موجودات و هستى آنها و قدر و حد و مكان آنها، و همچنين مشيت و صفت اراده و علم الفاظ و حركات و ترك و علم به آغاز موجودات و انجام آنها همه از آن در است.

پس عرش و كرسى دو در مقرون به هم هستند، جز اينكه ملك عرش، غير از ملك كرسى، و علم آن غيب‏تر و نهان‏تر از علم كرسى است، از همين جهت است كه خداى تعالى مى‏فرمايد:" رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ"، چون معنايش اين است كه: خداوند پروردگار عرشى است كه از كرسى بزرگتر، و در عين اينكه مقرون به كرسى است، صفاتش از صفات كرسى عظيم‏تر است.

عرض كردم: فدايت شوم، اگر چنين است پس چرا عرش در فضيلت، مقرون و همسايه كرسى شد؟ فرمود: براى اين همسايه كرسى است كه در آن، علم به كيفيات و احوال موجودات است، و نيز در آن درهاى ظاهرى بداء و انيت و حدود رتق و فتق آنها است، پس عرش و كرسى دو موجود قرين همند كه يكى ديگرى را وادار به صرف و اشتقاق مى‏كند، يعنى وادار مى‏كند به اينكه از يك موجود، موجودات ديگرى را منشعب سازد، همانطورى كه علماء از يك كلمه كلمات ديگرى را جدا و منشعب مى‏سازند، و براى اين از هم جدا و متمايز شدند كه علماء بر صدق دعواى آن دو استدلال كنند. آرى،" يختص برحمته من يشاء و هو القوى العزيز" «1» مؤلف: اينكه فرمود:" براى عرش صفات بسيارى است" گفتار قبلى ما را مبنى بر اينكه عرش محل اجتماع و تمركز سر رشته‏هاى تدابير عالم است، تاييد مى‏نمايد، هم چنان كه آخر حديث هم كه فرمود:" همانطورى كه علما از يك كلمه، كلمات ديگرى را جدا و منشعب مى‏سازند" اين معنا را تاييد مى‏نمايد.

و اينكه فرمود:" و اين همان علم به چگونگى اشياء است" مراد از آن، علم به علل و


(1) توحيد صدوق ص 321 ط تهران.

/ 504