ترجمه تفسیر المیزان جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
اين معنا است كه اطلاق ملك خداى تعالى قبل از آنكه چيزى را بيافريند و بعد از آن، يك جور است، و او مثل ما نيست كه بعد از دادن چيزى، ديگر مالك و صاحب اختيار آن نباشد.در الدر المنثور است كه ابن جرير از عبد العزيز شامى از پدرش كه صحبت رسول خدا (ص) را درك كرده بود نقل مىكند كه گفت: رسول خدا (ص) فرمود: كسى كه خداى تعالى را در عمل صالحى كه به آن موفق شد، شكرگزار نباشد، و در عوض خود را بستايد، كافر شده، و ثواب عملش حبط مىشود. و كسى كه چنين مىپندارد كه خداوند اختيار در امرى را به بندگان خود واگذار نموده نيز كافر و منكر آن چيزى است كه خداوند به انبياى خود نازل كرده، زيرا آيه" أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ" داشتن هر گونه اختيارى را از غير خداوند سلب و نفى كرده است «1».مؤلف: اينكه در اين روايت" عجب" را كفر خوانده، غرض از كفر، كفران نعمت و يا انكار بودن حسنات از براى خدا است، چون از آيات كريمه قرآن بر مىآيد كه حسنات براى خداى تعالى است. و همچنين اينكه اختيار در هر چيزى را از بندگان سلب كرده، مراد از آن نفى اختيار و مالكيت استقلالى است، نه تبعى.در كافى به سند خود از ميسر از ابى جعفر (ع) روايت كرده كه گفت: از آن جناب از معناى" وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها" پرسش نمودم، حضرت فرمود: اى ميسر! زمين فاسد بود، پس خداى عز و جل با بعثت پيغمبر گراميش آن را احياء نمود و پس از آن فرمود كه بار ديگر آن را فاسد نسازيد، و در آن فساد راه نيندازيد «2».مؤلف: اين روايت را عياشى نيز در تفسير خود از ميسر از ابى عبد اللَّه (ع) بدون ذكر سند نقل كرده است «3».در الدر المنثور است كه احمد، بخارى، مسلم و نسايى از ابى موسى روايت كردهاند كه گفت: رسول خدا (ص) فرمود: مثل هدايت و علمى كه خداوند مرا بدان مبعوث فرمود مثل باران شديدى است كه در سرزمينى ببارد و قسمتى از آن زمين، آب را در خود فرو برد و در نتيجه گياهان بسيار بروياند، و قسمتى ديگر كه باير است آب را در خود نگهداشته و مردم از آن آب نوشيده و سيراب شوند و با آن زراعت خود را نيز مشروب سازند، قسمتى ديگر