ترجمه تفسیر المیزان جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
مىآيد كه قومش از شنيدن همان دو مطلب به مساله نبوت كه اصل سومى است، نيز منتقل شدهاند، چون مىفرمايد: از شنيدن آن دو دعوت بلكه از شنيدن اولين دعوت او نسبت به رسالت وى تعجب كردهاند." قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ" كلمه" ملأ" به معناى اشراف و بزرگان قوم است، و اين طبقه از افراد اجتماع را از اين نظر ملأ گفتهاند كه هيبت آنان دلها، و زينت و جمالشان چشمها را پر مىكند، و اگر با اين تاكيد شديد نسبت ضلالت به او دادهاند، براى اين است كه اين طبقه هرگز توقع نداشتند كه يك نفر پيدا شود و بر بتپرستى آنان اعتراض نموده، صريحا پيشنهاد ترك خدايانشان را كند و از اين عمل انذارشان نمايد، لذا وقتى با چنين كسى مواجه شدهاند تعجب نموده، او را با تاكيد هر چه تمامتر گمراه خواندهاند، اين هم كه گفتهاند: ما به يقين تو را گمراه مىبينيم، مقصود از" ديدن" حكم كردن است، يعنى به نظر چنين مىرسد كه تو سخت گمراهى." قالَ يا قَوْمِ لَيْسَ بِي ضَلالَةٌ ..."نوح (ع) در جواب آنان گمراهى را از خود نفى نموده و در جمله" وَ لكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ" خود را پيغمبرى مبعوث از طرف خداى سبحان معرفى مىكند، و اگر خدا را به وصف" رَبِّ الْعالَمِينَ" ستوده، براى اين است كه نزاع بر سر ربوبيت بوده، آنان به غير از خدا براى هر شانى از شؤون عالم مانند آسمان و زمين و انسان و غير آن ارباب ديگرى داشتند، و آن جناب با ذكر اين وصف ربوبيت را منحصر به خداى تعالى نمود، و در اين جواب هيچ گونه تاكيدى به كار نبرد- تا بفهماند مطلب يعنى رسالت وى و گمراه نبودنش آن قدر روشن است كه هيچ احتياجى به قسم يا تاكيد ديگرى ندارد." أُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ أَنْصَحُ لَكُمْ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ" در اين چند جمله اوصاف خود را مىشمارد، نخست مىفرمايد: من از آنجايى كه رسولى از ناحيه پروردگار هستم، به مقتضاى رسالتم پيامهايى را به شما مىرسانم، و رسالت و پيغام را به صيغه جمع ذكر كرد تا بفهماند كه او تنها مبعوث به توحيد و معاد نشده، بلكه احكام بسيار ديگرى نيز آورده، چون نوح (ع) از پيغمبران اولى العزم و صاحب كتاب و شريعت بوده است.سپس مىفرمايد: من خيرخواه شمايم، و با شما نصيحتهايى دارم كه شما را به خداوند و اطاعت او نزديك و از استنكاف از پرستش او دور مىسازد. آن گاه مىفرمايد: و من چيزهايى مىدانم كه شما نمىدانيد، و مقصودش از آن چيزها معارفى است كه خداوند از سنن