اعتماد نمايد و آن را در قبال خداى تعالى موجودى مستقل پنداشته، در نتيجه به آن دلبستگى پيدا نمايد، آن را اطاعت كند و به سويش تقرب بجويد اين بيان جريان دارد. لذا خداى تعالى اطاعت غير خود را نيز عبادت خوانده، مثلا در باره اطاعت از شيطان فرموده:" أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ" «1».
" فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا ..."
اينكه در اين آيه" رحمت" نكره يعنى بدون اضافه ذكر شده و خلاصه نفرمود:
" رحمتى" براى اين است كه دلالت بر نوع مخصوصى از رحمت كند، و آن رحمتى است كه مخصوص به مؤمنين است و آن همانا نصرت و پيروزى بر دشمنان است، هم چنان كه فرمود:" إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهادُ" «2» و نيز فرموده:" وَ كانَ حَقًّا عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ" «3».
" وَ قَطَعْنا دابِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا ..."-" قطع دابر" كنايه از هلاكت و قطع نسل است، چون دابر هر چيزى به معناى دنباله آن است، حال چه دنباله از طرف گذشته، هم چنان كه مىگويند:" امس الدابر" و يا از طرف آينده، مثل اينكه مىگويند:" دابر القوم" و معلوم است كه هلاكت قومى باعث هلاكت دنباله و نسل آن قوم نيز هست. و ما- ان شاء اللَّه- به زودى بحث مفصلى در پيرامون داستان هود (ع) در سوره هود ايراد خواهيم نمود.
(1) آيا اى پسران آدم به شما نسپردم كه عبادت شيطان نكنيد كه وى دشمن آشكاراى شما است؟! (و آيا سفارش نكردم) كه مرا عبادت كنيد كه راه راست همين است. سوره يس آيات 60 و 61
(2) ما به يقين يارى مىكنيم فرستادگان خود و گروندگان به ايشان را هم در زندگى دنيا و هم در روزى كه گواهان بپا خواهند خاست. سوره مؤمن آيه 51
(3) ما همواره يارى كردن مؤمنين را بر خود لازم دانستهايم. سوره روم آيه 47