ترجمه تفسیر المیزان جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
ايمان نياوردن اخلاف ايمان نياوردن اسلاف هم شمرده شود، و در حقيقت اين آيه نظير آياتى است كه اهل كتاب و مخصوصا يهودىهاى زمان پيغمبر را به اعمال زشت و كفرى كه نياكان و اسلاف آنان مرتكب شده بودند، مؤاخذه مىكند، و ظلم سابقين آنان را به لاحقين و آيندگان نسبت مىدهد. بنا بر اين، معناى آيه چنين مىشود: بشر از روزى كه خلق شد تا به امروز در هر عصرى انبيايى به سوى آنان فرستاده مىشد و اين انبياء همواره براى بشر آيات و بيناتى مىآوردند، و ليكن با تكذيب آنان بر مىخوردند، پس توقع مدار كه نسل حاضر بشر به چيزى كه نسل سابق آن را تكذيب كرده بود ايمان بياورد. اشكال اين وجه اين است كه گر چه در جاى خود معنايى است صحيح، و ليكن سياق آيه با آن سازگار نيست، زيرا سياق آيه سياق بيان حال امم گذشته است، نه حال گذشته و حاضر از نسل بشر، به شهادت جمله" تِلْكَ الْقُرى نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبائِها" كه مىفرمايد:" اينك داستانهاى اهل آن قريهها را برايت شرح مىدهم"، و اگر مربوط به گذشته و حاضر نسل بشر بود و همه به وحدت ممتدى به امتداد قرون گذشته موجودى واحد و داراى اول و آخر فرض شده بودند كه آخرش به خاطر تكذيب اولش كفر ورزيده، جا داشت به بيانى تعبير كند كه اين امتداد و استمرار را برساند، مثلا بفرمايد:" كانت تاتيهم رسلهم بالبينات همواره پيغمبرانشان برايشان بينه و معجزه مىآوردند"، نه اينكه بفرمايد:" جاءتهم پيغمبرانشان به سويشان آمدند" زيرا اين تعبير ظهور در يك بار و دو بار دارد نه استمرار- دقت بفرماييد-.هم چنان كه در آيه" كُلَّما جاءَهُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى أَنْفُسُهُمْ فَرِيقاً كَذَّبُوا وَ فَرِيقاً يَقْتُلُونَ" «1» با اينكه چه بسا مباشرين قتل انبياء غير از تكذيب كنندگان بودند، مع ذلك بخاطر همين كه خلف (تكذيب كنندگان) و سلف (كشندگان انبياء) را امت واحدى فرض كرده هم تكذيب را به همه آنان نسبت داده و هم كشتن انبياء را. و همچنين آيه" ذلِكَ بِأَنَّهُ كانَتْ تَأْتِيهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالُوا أَ بَشَرٌ يَهْدُونَنا فَكَفَرُوا وَ تَوَلَّوْا وَ اسْتَغْنَى اللَّهُ" «2» و آيه" ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِ رُسُلًا إِلى قَوْمِهِمْ فَجاؤُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ" «3» كه راجع به