ترجمه تفسیر المیزان جلد 8

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 8

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

على بن ابراهيم «1»- و در ماه سوم «2»- به روايت ديگران- خداوند" قمل" را كه عبارت است از ملخ ريز و بدون بال و خيلى خبيث‏تر و خطرناك‏تر از ساير انواع ملخ بر همه زراعت آنان مسلط نمود، به اين معنى كه اين بار ملخ ساقه و ريشه‏ها را هم خورد، و خلاصه زمين را ليسيد.

بعضى «3» ديگر گفته‏اند: موسى (ع) مامور شد تا به تلى خاكى كه در دهى از دهات مصر معروف به عين شمس قرار داشت برود، موسى بدانجا رفت و عصاى خود را به آن تل خاك زد و بلافاصله ملخ‏هاى نام برده سراسر مصر را پر كرده حتى به جامه‏هاى فرعونيان در آمده و آنان را گزيدند، و اگر كسى مشغول غذا خوردن بود قمل در غذايش شده و ظرف غذايش از آن پر مى‏شد.

سعيد بن جبير «4» گفته است:" قمل" همان شپشه‏اى است كه به حبوبات مى‏افتد، و نيز گفته است: اگر كسى ده جراب (مشك) گندم به آسياب مى‏برد از آن ده مشك بيش از سه قفيز (پيمانه) عايدش نمى‏شد، و اين بلا شديدترين بلائى بود كه فرعونيان بدان دچار شدند، زيرا نه تنها حبوبات آنان به خطر افتاد بلكه موى بدن و حدقه و پلك چشم و ابروهاى آنان نيز دستخوش اين بلا شد. وقتى به بدنهايشان حمله مى‏كرد هر كه ميديد خيال مى‏كرد پوست بدن‏هاى آنان مبتلا به گرى شده. خلاصه خواب و آرامش از آنان سلب شد، همه به ناله و فرياد در آمدند. ناچار فرعون موسى را طلبيد و گفت: اگر اين بار از خدايت بخواهى تا عذاب را از ما بردارد بطور قطع و مسلم دست از بنى اسرائيل بر مى‏دارم. موسى اين بار نيز پذيرفت و دعا كرد، و به دعاى او قمل كه هفت روز تمام يعنى از روز شنبه‏اى تا شنبه بعد مسلط بر آنان شده بود بر طرف گرديد. و اين بار هم عهد خود را شكسته خداوند در سال چهارم «5» و به آن روايت ديگر در ماه چهارم «6» ضفدع (قورباغه) را بر آنان مسلط كرد.

تمام زندگى آنان مالامال از ضفدع شد، لباس و يا ظرف و يا طعام و يا آبى نماند مگر اينكه پر از ضفدع بود، غذا مى‏پختند چيزى نمى‏گذشت كه مى‏ديدند پر از ضفدع شده، مى‏خواستند با يكديگر صحبت كنند تا دهن باز مى‏كردند ضفدع به دهانشان مى‏افتاد، لقمه بر


(1) تفسير قمى ج 1 ص 238 و الصافى ج 1 ص 606

(2) الدر المنثور ج 3 ص 111 و تفسير قرطبى ج 7 ص 271

(3) تفسير قرطبى ج 7 ص 270 و تفسير ابو الفتوح رازى ج 5 ص 260

(4) تفسير ابو الفتوح رازى ج 5 ص 261

(5) تفسير ابو الفتوح رازى ج 5 ص 259

(6) الدر المنثور ج 3 ص 111

/ 504