ترجمه تفسیر المیزان جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
جهل و خطا و زوال و تغيير نمىپذيرد تفسير نموده و مىفرمايد: خداى تعالى از هيچ موجودى پوشيده و نهان نيست مگر بوسيله خود آن موجود- بخلاف ما كه اگر از كسى و يا چيزى پنهان مىشويم بوسيله ديوار و يا چيز ديگرى خود را پنهان مىكنيم- پس در حقيقت حجاب و مانع از مشاهده خداى تعالى خود موجودات هستند. آن گاه اضافه مىكند كه ساتريت و حجاب بودن موجودات بطور حقيقت نيست، حجابى است كه نمىبايست حجاب و مانع باشد، و خلاصه اينكه مىفهماند: خداى سبحان بايستى براى مخلوقات مشهود باشد، الا اينكه خود بينى مخلوقات، ايشان را از مشاهده خداوند غافل ساخته و نمىگذارد متوجه شوند به اينكه خدا را دائما مشاهده مىكنند. آرى، علم به او هميشه و در هر حال هست، و ليكن علم به علم است كه گاهى به خاطر سرگرمى به چيزهاى ديگر مفقود مىگردد.امام صادق (ع) هم همين نكته را در پاسخ شخصى كه نزد وى از ابتلاى به وسوسه و كثرت شبهات شكايت كرد اساس كلام قرار داده و به آن تكيه كرد و فرمود: آيا هيچ سوار كشتى شدهاى و هيچ برايت پيش آمد كرده كه كشتيت در دريا شكسته شده باشد و تو تنها بر تختهاى سوار شده باشى و امواج هولناك دريا تو را به اينطرف و آن طرف كشانيده و تو به كلى از نجات مايوس شده باشى؟ و آيا اگر به چنين ورطهاى در افتادهاى هيچ در آن حال دلت به جايى بستگى داشته؟ عرض كرد: آرى. حضرت فرمود همان كسى كه در آن حال تكيهگاه تو بود خداى متعال است.و در كتاب جوامع توحيد از حضرت رضا (ع) روايت شده كه فرمود: حجاب ميان خدا و خلق همان آفرينش خلق است «1».و در كتاب علل به سند خود از ثمالى روايت كرده كه گفت: خدمت امام على بن الحسين (ع) عرض كردم به چه علت خدا خود را از خلائق محجوب كرد؟ فرمود: براى اينكه خداوند خلقت ايشان را تا اندازهاى و به اعتبارى بر اساس جهل بنا نهاده است«2».مؤلف: معناى اين روايت از روايت قبلى كتاب توحيد به خوبى بدست مىآيد، و از آن بر مىآيد كه مقصود از" خلقت انسان بر اساس جهل" اين است كه خداوند انسان را طورى آفريده كه به خود مشغول باشد و اين اشتغال او را از لقاى پروردگار حاجب و مانع گردد.و در كتاب محاسن به سند خود از ابى جعفر (ع) روايت كرده كه فرمود: