ترجمه تفسیر المیزان جلد 8

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 8

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

معرفت خود او باشد نه معرفت او به چيز ديگر. جمله" او غير واصف و واصف غير او است" نيز همين معنا را تاكيد مى‏كند.

جمله" هر كس خيال كند كه ايمانش به خدا ايمان به كسى است كه او را نمى‏شناسد" اشكالى است كه از طرف صاحب اعتراض بيان شده، در حقيقت صاحب اعتراض برگشته و مى‏گويد:" ايمان ما به خدا ايمان به امر مجهولى است كه راهى به شناسايى ذات او نداريم، تنها چيزى كه در اين باره براى ما امكان دارد ايمان به آيات او است، كه آن را بطور مجاز ايمان به خدا هم مى‏گوييم، در حالى كه ايمان به خدا نيست، جمله" او گمراه از معرفت است" اشكال بالا را جواب داده و مى‏فرمايد: چنين كسى نمى‏فهمد كه چه مى‏گويد، براى اينكه او بدون ترديد چيزى را درك مى‏كند و چنان نيست كه هيچگونه دركى نداشته باشد، و چون ناگزير از اقرار به چنين دركى است مى‏گوييم" هيچ مخلوقى هيچگونه دركى ندارد مگر بوسيله خدا" پس اين شخص خدا را مى‏شناسد و گر نه ممكن نبود كه بوسيله خدا چيز ديگرى را بشناسد،" معرفت خدا هم جز بوسيله خود خداى تعالى بدست نمى‏آيد" چون گفتيم هيچ رابطه مشتركى ميان خالق و مخلوق نيست، آرى نه خدا در مخلوقات است و نه مخلوقات در اويند.

پس خلاصه مفاد روايت اين شد كه معرفت خداى سبحان براى هر داراى درك و صاحب شعورى ضرورى است، الا اينكه بسيارى از خلق از اينكه چنين معرفتى دارند غافلند، و كسانى هم كه خدا را شناخته و مى‏فهمند كه خدا را شناخته‏اند اينگونه افراد به خوبى مى‏دانند كه خدا را با خود خدا شناخته‏اند، بلكه هر چيز ديگرى را هم بوسيله خدا شناخته‏اند، و اين مفاد بعضى از قسمت‏هايش در روايات ديگرى نيز ديده مى‏شود، و اين قبيل روايات در ميان روايات صادره از ائمه اهل بيت (ع) آن قدر زياد است كه نه مى‏شود همه را در اينجا نقل كرد و نه حاجتى به نقل آنها است.

در خاتمه اين بحث خاطر نشان مى‏سازيم كه اگر ما در مساله رؤيت و ديدن خداى تعالى بحث فلسفى جداگانه‏اى ايراد ننموديم براى اين بود كه بيانات ائمه (ع) در روايات اين باب خود بياناتى بود فلسفى و با نقل روايات مذكور ديگر حاجتى به ايراد بحث فلسفى جداگانه‏اى نبود.

/ 504