ترجمه تفسیر المیزان جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
ساير آيات است. دقت در معناى اين دو كلمه نيز اين معنا را تاييد مىكند، براى اينكه" مخلصين"- به فتح لام- كسانيند كه براى خدا خالص شده باشند يعنى خداوند آنان را براى خود خالص كرده است و جز او كسى در آنان نصيبى ندارد، و آنان به غير خدا به ياد كسى نيستند، از خدا گذشته هر چيز ديگرى را- حتى خودشان را- فراموش كردهاند. و معلوم است كه چنين كسانى در دلهاىشان جز خداى تعالى چيز ديگرى نيست و چنان ياد خدا دلهاىشان را پر كرده كه ديگر جاى خالى براى شيطان و وسوسههايش نمانده است.و اما" شاكرين"- آنها هم كسانيند كه هميشه شكر نعمتهاى خدا كارشان است، يعنى به هيچ نعمتى از نعمتهاى پروردگار بر نمىخورند مگر اينكه شكرش را بجاى مىآورند. به اين معنا كه در هر نعمتى طورى تصرف نموده و قولا و فعلا به نحوى رفتار مىكنند كه نشان مىدهند اين نعمت از ناحيه پروردگارشان است، و پر واضح است كه چنين كسانى به هيچ چيزى از ناحيه خود و ديگران بر نمىخورند مگر اينكه قبل از برخوردشان به آن و در حال برخورد و بعد از برخوردشان به ياد خدايند و همين به ياد خدا بودنشان هر چيزى ديگرى را از يادشان برده، چون خداوند در جوف كسى دو قلب قرار نداده، پس اگر حق معناى شكر را ادا كنيم برگشت معناى آن به همان مخلصين خواهد بود، و اگر ابليس شاكرين و مخلصين را از اغواء و اضلال خود استثنا كرده بيهوده و يا از راه ترحم بر آنان نبوده، و نخواسته بر آنان منت بگذارد، بلكه از اين باب است كه دسترسى به آنان نداشته و زورش به آنان نمىرسيده است.گر چه ابليس در كلام خود طريقه گمراه كردن ابناى بشر را ذكر نكرده و ليكن در كلامش اشاره به دو حقيقت هست، و آن دو حقيقت يكى اين است كه سبب اضلالش هم ضلالتى است كه در نفس خود او جايگزين شده، و مانند آتش كه به هر چيز برخورد از حرارت خود در آن اثر مىگذارد او نيز هر كسى را كه بخواهد گمراه كند با او تماس حاصل مىكند و به همين وسيله از گمراهى خود چيزى در نفس او باقى مىگذارد. اين معنا از آيه" احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ ... وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ قالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنا عَنِ الْيَمِينِ قالُوا بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ ... فَأَغْوَيْناكُمْ إِنَّا كُنَّا غاوِينَ" «1» نيز استفاده مىشود.ديگر اينكه آن چيزى كه ابليس خود را به آن تماس مىدهد شعور انسانى و تفكر