ترجمه تفسیر المیزان جلد 8

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 8

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مؤلف: اين روايت بطورى كه ملاحظه مى‏كنيد آيه" فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً" را فقط ناظر به عذاب سكوت كنندگان دانسته و آن را چنين معنا مى‏كند:

" پس وقتى از شكار صيدى كه از آن نهى شده بودند خوددارى نمودند، گفتيم ..." و بنا بر اين حاجتى به تقدير گرفتن كلمه" ترك" و امثال آن نخواهد بود، و نيز بنا بر اين روايت، تنها آيه" وَ أَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا" باقى مى‏ماند براى مرتكبين صيد.

هيچ اشكالى در اين معنا نيست، جز اينكه علت عذاب ساكتين را خوددارى از صيد دانسته، و حال آنكه مقام اقتضاء داشت كه سبب عذاب آنان را سكوت و ترك موعظه مرتكبين بداند، علاوه بر اينكه استعمال كلمه" عتو" در خوددارى كردن، استعمالى است بسيار بعيد، از همه اينها كه بگذريم سند روايت هم ضعيف است، و مرحوم صدوق عين اين روايت را با سندش از طلحه از ابى جعفر (ع) نقل كرده و با نقل كافى اختلاف دارد و با معنايى كه شد منطبق نمى‏شود، زيرا در آن دارد كه: ايشان سه طايفه بودند يك طايفه امر خدا را قبول كرده و ديگران را هم امر به معروف كردند، و طايفه ديگر امر خدا را پذيرفتند و ليكن ديگران را امر نكردند، طايفه سوم نه امر خدا را پذيرفتند و نه ديگران را امر كردند، و در نتيجه هلاك شدند «1». و همين روايت را عياشى در تفسير آيه مورد بحث از طلحه از جعفر بن محمد از پدرش (ع) روايت كرده كه فرمود: قوم به سه فرقه منشعب شدند يك فرقه نهى خدا را پذيرفته و كناره‏گيرى كردند، يك فرقه هم چنان در اجتماع بودند و ليكن خود مرتكب گناهان نمى‏شدند و يك فرقه مرتكب مى‏شدند، و از اين سه فرقه تنها آن فرقه‏اى كه نهى خدا را پذيرفتند نجات يافتند. جعفر بن محمد بعد از نقل اين روايت فرمود: من به پدرم گفتم: خداوند با دسته دوم كه در اجتماع باقى ماندند ولى مرتكب گناه نشدند چه معامله‏اى كرد؟ ابو جعفر (ع) فرمود: شنيده‏ام كه ايشان بصورت ذر (مورچگان ريز) در آمدند. و به احتمال قوى همه اين روايات يك روايت است كه با مضمون‏هاى مختلف از طلحه نقل شده، و چون هم سندش ضعيف است و هم متن آن مشوش، لذا نمى‏توان به آن اعتماد كرد «2».

و در كافى به سند خود از اسحاق بن عبد اللَّه از ابى عبد اللَّه (ع) روايت كرده كه فرمود: خداوند بندگان خود را در كتابش به دو آيه مخصوص كرد، يكى آنكه نگويند آنچه را كه به آن علم ندارند، ديگر آنكه رد كنند چيزى را كه از صحت و سقمش بى‏خبرند، در باره‏


(1) خصال ص 100 ح 54

(2) تفسير عياشى ج 2 ص 35 ح 97

/ 504