لك الحمد و النعماء و الفضل ربنا
مليك على عرش السماء مهيمن
لعزته تعنوا الوجوه و تسجد «2»
و لا شىء اعلى منك جدا و امجد «1»
لعزته تعنوا الوجوه و تسجد «2»
لعزته تعنوا الوجوه و تسجد «2»
وقف الناس للحساب جميعا
فشقى معذب و سعيد «3»
فشقى معذب و سعيد «3»
فشقى معذب و سعيد «3»
عند ذى العرش يعرضون عليه
يوم ياتى الرحمن و هو رحيم
رب ان تعف فالمعافاة ظنى
او تعاقب فلم تعاقب بريا «6»
يعلم الجهر و السرار الخفيا «4»
انه كان وعده مأتيا «5»
او تعاقب فلم تعاقب بريا «6»
او تعاقب فلم تعاقب بريا «6»
(1) مر تو راست حمد و نعمتها و فضل اى پروردگار ما و نيست چيزى از تو بزرگتر و محترمتر(2) پادشاهى هستى مسلط بر عرش آسمان پادشاهى كه در برابر عزتش وجوه خاضع گشته بسجده مىافتد.(3) مردم همگى در موقف حساب ايستادهاند يا بدبختانى هستند معذب و يا نيكبختان(4) نزد صاحب عرش است كه بندگان بر او عرضه مىشوند او آشكارا و نهانىهاى ناپيدا را مىداند(5) روزى كه بخشايشگر جلوه مىكند در حالى كه بناى رحمت دارد او همواره وعدههايش عملى بود.(6) پروردگارا اگر عفو كنى همين عفوت را انتظار داشتم و اگر عقاب كنى البته دارد چون تو تا كنون بىگناهى را عقاب نكردهاى(7) روح المعانى ج 9 ص 112(8) مجمع البيان ج 4 ص 499