ترجمه تفسیر المیزان جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
منعميت است، و جهل ما بوسيله علم او، عجز ما بوسيله قدرت او، ذلت ما بوسيله عزت او و فقر ما بوسيله غناى او برطرف گشته و گناهان بوسيله مغفرت او آمرزيده مىشود. و اگر خواستى از يك نظر ديگر بگو: او به قهر خود ما را مقهور خود كرده و به نامحدودى خود ما را محدود ساخته، و به بىنهايتى خود براى ما نهايت قرار داده و به رفعت خود ما را افتاده كرده و به عزتش ذليلمان ساخته، و به ملكش- به ضم ميم- به هر چه كه بخواهد در ما حكم مىكند، و به ملكش- به كسر ميم- به هر نحوى كه بخواهد در ما تصرف مىكند- دقت فرماييد-.اين آن روشى است كه ما بحسب ذوق مستفاد از فطرتى صاف اتخاذ نمودهايم، بنا بر اين كسى كه مىخواهد از خداى تعالى بىنيازى را مسئلت نمايد نمىگويد:" اى خداى مذل و اى خداى كشنده مرا بىنياز كن" بلكه او را به اسماء غنى، عزيز و قادر و امثال آن مىخواند، و همچنين مريضى كه مىخواهد براى شفا و بهبوديش متوجه خدا شود مىگويد:" يا شافى، يا معافى، يا رؤوف، يا رحيم بر من ترحم كن و از اين مرض شفايم ده" و هرگز نمىگويد:" يا مميت يا منتقم يا ذا البطش مرا شفا ده" و ...قرآن كريم هم در اين روش و در اين حكم ما را تصديق نموده است، و او صادقترين شاهد است بر صحت نظريه ما. آرى، قرآن كريم همواره آيات را به آن اسمى از اسماء خدا ختم مىكند كه مناسب با مضمون آن آيه است، و همچنين حقايقى را كه در آيات بيان مىكند در آخر آن آيه با ذكر يك اسم و يا دو اسم- بحسب اقتضاى مورد- آن حقايق را تعليل مىكند.و قرآن كريم در ميان كتابهاى آسمانيى كه به ما رسيده و منسوب به وحى است تنها كتابى است كه اسماء خدا را در بيان مقاصد خود استعمال مىكند و علم به اسماء را به ما مىآموزد.پس، از آنچه گذشت روشن گرديد كه انتساب ما به خداى تعالى بواسطه اسماء او است، و انتساب ما به اسماى او بواسطه آثارى است كه از اسماى او در اقطار عالم خود مشاهده مىكنيم. آرى، آثار جمال و جلال كه در پهناى گيتى منتشر است تنها وسيلهاى است كه ما را به اسماء داله بر جلال و جمال او از قبيل حى، عالم، قادر، عزيز، عظيم و كبير و امثال آن هدايت نموده و اين اسماء ما را به سوى ذات متعاليى كه قاطبه اجزاى عالم در استقلال خود به او متكى است راهنمايى مىكند.و اين آثارى كه از ناحيه اسماء خداوند در ما و عالم ما مشهود است از جهت سعه و ضيق مختلفند، و اين سعه و ضيق در ازاى عموميت و خصوصيت مفاهيم آن اسماء است، مثلا