ترجمه تفسیر المیزان جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
هيچ يك از آن چهار جزء جلوتر از بقيه نيست، سپس از اين اسم سه اسم ديگر ظاهر كرد، چون خلائق به آنها احتياج داشتند، و يك اسم ديگر را هم چنان در پرده گذاشت، و اسم مكنون و مخزونى كه معروف است همان اسم است، پس اين است آن اسمايى كه ظاهر شد «1»، پس ظاهر عبارت است از" اللَّه"،" تبارك" و" تعالى"، خداى سبحان مسخر كرد براى هر يك از اين اسماء سهگانه چهار ركن را، در نتيجه مجموع اركان دوازده شد، آن گاه براى هر ركن سى اسم خلق كرد كه فعلى منسوب به آن اسماء است و آن اسماء عبارتند از: رحمان، رحيم، ملك، قدوس، خالق، بارى، مصور، حى، قيوم، لا تاخذه سنة و لا نوم، عليم، خبير، سميع، بصير، حكيم، عزيز، جبار، متكبر، على، عظيم، مقتدر، قادر، سلام، مؤمن، مهيمن، بارى، منشئ، بديع، رفيع، جليل، كريم، محيى، مميت، باعث، وارث.اين اسماء با تتمه اسماى حسنى كه بر سيصد و شصت اسم بالغ مىشود، نسبتى است براى اسماى سهگانه، و اسماى سهگانه اركان و حجابهايى است براى آن اسم واحدى «2» كه با اين سه اسم مكنون و مخزون شد، اين است معناى كلام خداى عز و جل كه مىفرمايد:" قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَيًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى" «3».مؤلف: اوصافى كه در اين روايت براى اسماء ذكر كرده و فرموده:" خداى تعالى اسمى را آفريد به حروفى كه تلفظ كردنى نيست ..." صريح است در اينكه منظور از" اسم"، لفظ نيست و معنايى هم كه لفظ دلالت بر آن كند نيست، خلاصه از باب مفهوم ذهنى كه لفظ دلالت بر آن كند نيست، براى اينكه لفظ و يا مفهوم ذهنى كه لفظ دلالت بر آن مىكند چيزى نيست كه متصف به اوصاف مذكور در روايت بشود، و اين بسيار روشن است، ما بقى فقرات هم با لفظ بودن و يا مفهوم ذهنى بودن آن نمىسازد.پس ناگزير منظور از اسم جز مصداقى كه اگر لفظى در كار مىبود مطابق آن لفظ بود چيز ديگرى نمىتواند باشد، و معلوم است كه اسم به اين معنى و مخصوصا از نظر اينكه فرمود:به سه اسم:" اللَّه، تبارك و تعالى" تجزيه گرديد جز ذات متعالى او و يا لا اقل چيزى كه قطعا قائم به ذات و غير خارج از ذات است نخواهد بود.