ترجمه تفسیر المیزان جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
استدلال بر صحت عمل خود كند. يكى ديگر آيه" وَ اللَّهُ يَحْكُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ" «1» است كه از آن بر مىآيد حكم كردن، حق مطلق او است و هيچ مانعى چه عقلى و چه غير عقلى مانع از حكم او نيست، براى اينكه هر مانعى كه فرض شود فعل خدا و مخلوق او و متاخر از او است نه حاكم و مسلط بر او و نه مؤثر در او.يكى ديگر جمله" وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ" «2» و جمله" وَ اللَّهُ غالِبٌ عَلى أَمْرِهِ" «3» و جمله" إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ" «4» است، چون از اين جملات بر مىآيد كه خداوند قاهر و غالب است، و كسى است كه هيچ چيزى بر او غلبه و تسلط ندارد و او را از رسيدن به كار خويش باز نمىدارد و بين او و كارش حائل نمىشود.و نيز از آن جمله، آيه" أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ" «5» و همچنين آيات ديگرى كه همه در افاده اين معنا مطلقند و آيه ديگرى هم نيست كه اين آيات را تقييد كرده بگويد:خداوند در فلان امر محكوم و مغلوب است.و اگر ما عليه اشاعره مىگوييم حكم عقل نظرى در افعال خداى تعالى جارى مىشود معنايش اين نيست كه خداوند محكوم به احكام عقل مىباشد، زيرا همانطورى كه مكرر گفته شد عقل ما با همه آثارش در افعالش كه همان نفس الامر و خارج است تابع خدا و ماخوذ از سنت جارى او است، بلكه معنايش اين است كه عقل مىتواند خصوصيات فعل خدا را درك نموده و در اين باره مجهولاتى را كشف نمايد، و اگر عقل چنين قدرتى نمىداشت اين همه در قرآن كريم امر به تعقل، تذكر، تفكر، تدبر و امثال آن نمىكرد.و اما آيات راجع به مرحله دوم- از آن جمله يكى آيه" اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ" «6» است كه دلالت دارد بر اينكه در عمل به احكام خداى تعالى