ترجمه تفسیر المیزان جلد 8

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 8

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چنگ، ساز، طبل، نى و سرنا است، مردم در مجلس شراب حاضر مى‏شوند و شراب هم مى‏خورند ولى آن طور كه بايد لذت نمى‏برند، من اين زنگ را در بين آنان به حركت در مى‏آورم، به محض اينكه صدايش بگوش‏شان خورد شرم از آنان زايل گشته يكى به رقص در مى‏آيد و يكى چغانه مى‏زند و يكى جامه مى‏درد.

پرسيد چه چيز بيشتر خشنودى تو را فراهم مى‏كند؟ گفت زنان بهترين تله و دام من هستند، وقتى ببينم پارسايان زياد مرا لعنت مى‏كنند دست بدامن زنان مى‏شوم و از راه غريزه جنسى كارشان را ساخته به همين وسيله خاطر خود را آسوده مى‏سازم. پرسيد اين كلاهخود چيست كه بر سر نهاده‏اى؟ گفت با اين كلاه، خود را از شر نفرين مؤمنين حفظ مى‏كنم. پرسيد اين آهن چيست كه در كلاهخود تو مى‏بينم؟ گفت با اين دلهاى صالحين را زير و رو مى‏كنم.

در اينجا يحيى به ياد خود افتاد و پرسيد آيا تا كنون هيچ به من دست يافته‏اى؟ گفت نه و ليكن در تو خصلتى است كه من آن را دوست دارم، پرسيد آن كدام است؟ گفت تو مرد پرخورى هستى و وقتى كه افطار مى‏كنى سنگين مى‏شوى، و همين سنگينى تو را مقدارى از نماز و شب‏زنده‏دارى باز مى‏دارد، و من به همين خوشحال مى‏شوم. يحيى گفت حال كه چنين است من هم با خدا عهد مى‏بندم تا چندى كه زنده‏ام هيچ وقت خود را از طعام سير نكنم.

ابليس گفت: من نيز با خدا عهد مى‏بندم تا چندى كه زنده‏ام نسبت به احدى خيرخواهى نكنم.

اين بگفت و از نزد يحيى بيرون رفت، و ديگر به سراغ او نيامد. «1»

مؤلف: اين حديث از طرق اهل سنت بطور مبسوطترى روايت شده است. «2» و در روايات ديگرى مجالس و گفتگوها و محاورات ديگرى براى ابليس نقل شده كه با آدم و نوح، موسى، عيسى و رسول خدا (ع) داشته است. «3» روايات بسيار زياد ديگرى از طريق شيعه و سنى نيز هست كه انواع نيرنگ‏ها و خدعه‏هاى او را در انواع گناهان بيان مى‏كند. «4»

همه اين روايات شاهد بر اين است كه تسويلات شيطان از قبيل تشكلاتى است كه موجودات مثالى دارند، همانطورى كه حوادث اين عالم در عالم رؤيا به شكل مناسب خود مجسم مى‏شود شيطان نيز در هر گناهى به شكلى در مى‏آيد كه مناسب با نوع آن گناه است.


(1) بحار الانوار ج 63 ص

225- 223 ح 70 (به نقل از مجالس)

(2) احياء علوم الدين ج 3 ص 32 و 33 و 34 و 100

(3) بحار الانوار ج 63 ص

283- 194

(4) كنز الاعمال ج 1 ص

401- 398 ط بيروت و بحار الانوار ج 63 ص

283- 194

/ 504