داستان های اصول کافی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های اصول کافی - نسخه متنی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


269-همان حديث 13، ص 310، ج 1

270-اعلام الورى ، ص 290

271-باب الاشارة النص على ابى الحسن موسى (ع )، حديث 15 ص 311، ج 1

272-باب المولد ابى الحسن موسى بن جعفر(ع )، حديث 2، ص 477 - ج 1

273-همان ، حديث 1 ص 476 و 477

274-همان ، حديث 3، ص 477

275-همان ، حديث 4 ص 478 - ج 1 با تخلص

276-همان ، حديث 5، ص 481 تا 484 (به طور تلخيص )، ج 1

277- همان ، حديث 6، ص 484 - ج 1

278-همان ، حديث 7، ص 484، ج 1

279-باب الاشارة و النص على ابى الحسن موسى (ع )، حديث 16، ص 311 - ج 1

280-فدك ؛ سرزمين مزروعى حاصل خيزى بود كه در نزديكى خيبر در 140 كيلومترى مدينه قرار داشت ، و نقطه اتكا
و پشتوانه اقتصادى يهوديان حجاز بود و بخشى از خيبر به شمار مى آمد كه در سال هفتم هجرت ، پس از فتح
خيبر، در اختيار پيامبر اسلام (ص ) قرار گرفت

281-بايد توجه داشت كه مطابه آيه 6 و 7 سوره حشر، سرزمينهايى كه پيامبر(ص ) بدون جنگ و رنج ، از كفار
گرفته ، به نام (فيى ء) خوانده مى شود و اختيار آن با شخص پيامبر(ص ) است و او مى تواند، آن را در
اختيار كسى كه به خق جانشين او است قرار دهد.

282-باب الفيى و الانفال ...حديث 5، ص 543 - ج 1 - مطابق بعضى از روايات ، امام كاظم (ع ) نظير همين مناظره را
با هارون (پنجمين خليفه عباسى ) نمود، هارون گفت (همه را جز فدك ساختى ، پس براى ما چيزى باقى
نماند؟)
امام كاظم فرمود: من كه در آغاز گفتم ، اگر حدود فدك را مشخص كنم در اختيار من نخواهى گذاشت .
در همين هنگام هارون تصميم كشتن آن حضرت را گرفت (مناقب آل ابيطالب ج 4، ص 321)

283-باب مايفصل به بين دعوى المحق والمبطل ، حديث 8، ص 366، ج 1

284-مقاتل الطالبين ص 325 تا 333

285-عبدالله گرچه بعد از وفات اسماعيل بن امام صادق (ع )، به عنوان پسر ارشد امام صادق (ع ) به شمار مى
آمد، ولى دو عيب داشت : 1 - پاهايش بى اندازه درشت و پهن بود، از اين رو به او (افطح ) مى گفتند. 2 -
عقيده اش فاسد بود و نزد پدر آبروئى نداشت و با طائفه (حشويّه ) رفت و آمد مى كرد، و به مذهب
(مرجئه ) متمايل بود (سفينة البحار، ج 2، ص 372

286-زيرا در مورد سؤ ال دوم ، صد درهم ، حدود هفتاد مثقال نقره است ، هفتاد مثقال نقره ، زكات ندارد،
چون حد نصاب زكات 105 مثقال است

287-باب ما يفصل به بين المحق و المبطل ، حديث 7، ص 351 - ج 1

288-همان ، حديث 8، ص 352 و 353- ج 1

289-همان ، حديث 14، ص 354 - ج 1

290-بابب العقو، حديث 7، ص 108 - ج 2

291- باب مولد الحسن موسى بن جعفر(ع )، حديث 8، ص 485 - ج 1

292-باب فى ان الامام يعلم ان الامرقد صار اليه ، حديث 6، ص 381 - 382 - ج 1

293-الاشارة على ابى الحسن الرضا(ع )، حديث 1، ص 311، ج 1

294-همان ، حديث 7، ص 313، ج 1

295-همان ، آغاز حديث 14 (با تلحيص ) ص 313 و 314، ج 1

296-باب الاشارة و النص على ابى الحسن موسى (ع )، قسمت آخر، حديث 14 (با تلخيص ) ص ‍ 315 - ج 1

297- باب مولد ابى الحسن الرضا(ع )، حديث 1 ص 486 - ج 1

298-همان ، حديث 2، ص 487

299-همان ، حديث 4، ص 487 - 488 - ج 1

300-همان ، حديث 5، ص 488 - ج 1

301-همان ، حديث 6، ص 488 - ج 1

302- باب ما يفصل به دعوى المحق و المبطل ...، حديث 10، ص 354 - ج 1

303-همان ، حديث 12، ص 354 - ج 1

304-همان ، حديث 13، ص 355 - ج 1

305- - باب مولد ابى الحسن الرضا(ع ) قسمت اول حديث 6، ص 489 - ج 1.

306- همان ، قسمت آخر حديث 7، ص 489 و 490 - ج 1

307-بحار، ج 49، ص 139 - صحيفه البحار، ج 2، ص 492 و 493.

308- باب مولد ابى الحسن الرضا(ع )، حديث 8، ص 490 و 491 - ج 1.

309- همان ، حديث 9 و 10، ص 491 - ج 1

310-همان ، حديث 10، ص 491 - ج 1

311-همان ،حديث 16، ص 391 - ج 1

312-اين چهار سنت طبق بعضى از روايات عبارتند از: 1 - ترس و انتظار از موسى 2 - زندان و غيبت از يوسف 3 - سخن
مردم كه او مرده است ولى نمرده از عيسى (ع ) 4 - قيام به شمشير از محمد(ص ) (اكمال الدين صدوق

313- باب فى ان الامام يعلم ان الامرقد صار اليه ، حديث يك ص 380 - ج 1

314- همان حديث 2، ص 380 ج 1

315- باب ان الجن ياءتيهم و يساءلونهم ، حديث 5 ص 395 - ج 1

316-باب الفيى و الانفال ...حديث 26، ص 589 - ج 1

317-همان ، حديث 25، ص 548 ج 1

318- باب حالات الائمه (ع ) فى السن ، حديث 2، ص 383 - ج 1 - ماجراى سخن گفتن عيسى (ع )، در گهواره و معرفى خود
به عنوان پيامبر، در آيات 31 تا 33 سوره مريم آمده است .

319- همان ، حديث 6، ص 384 - ج 1

320- همان ، حديث 3، ص 383 - ج 1

321- همان ، حديث 8، ص 384، ج 1 - بايد توجه داشت كه استدلال امام جواد(ع ) بر اين اساس ‍ است كه حضرت على (ع )
در سن نه سالگى پيرو كامل پيامبرغ بود و ايمان كامل داشت (چنانكه اصل اسلام على (ع ) در 9 سالگى مورد
اتفاق شيعه و سنى است )، بنابراين اگر سن كم دليل عدم شايستگى براى مقامات عالى باشد، پس چرا حضرت على
(ع ) در سن كم داراى عالى ترين مقام ايمان و پيروى از رسول خدا(ص ) شده است ؟ (دقت كنيد) با توجه به اينكه
طبق روايات ، پيامبر(ص ) در همان ايام ، على (ع ) را به عنوان جانشين معرفى كرد.

322- باب الاشارة و النص على ابى الثانى (ع )، حديث 12، ص 322 - ج 1 - مرقد شريف على بن جعفر(ع ) در يكى از سه جا
واقع شده : يا در قم ، يا در بيرون شهر سمنان و يا در قريه عريض (يك فرسخى مدينه ) قرار دارد.

323-باب مولد ابى جعفر على ثانى ، حديث 2، ص 492 - ج 1

324- همان ، حديث 2، ص 493 - ج 1

325- جريان به گونه اى بود كه امام جواد(ع ) به طور اجبار در آن مجلس ، حضور داشت ، ولى در همان مجلس ، نهى
از منكر كرد، و بساط عياشان از خدا بى خبر و بردگان زر و زور را بهم زد.

326- همان ، حديث 4، ص 494 و 495 - ج 1

327- همان ، حديث 3، ص 494 - ج 1 - و باب حالات الائمه فى السن ، حديث 7 ص 384 - ج 1

328- همان ، حديث 5، ص 495 - ج 1

329- همان مدرك

330- همان ، حديث 5، ص 495 - ج 1

331- همان مدرك

332- همان ، حديث 6، ص 495 و 496 - ج 1

333- همان ، حديث 8، ص 496

334-بحار، ج 50، ص 221 (پاورقى )

335- باب مولد ابى جعفر، محمد بن على الثانى (ع )، حديث 9، ص 496 - ج 1

336- همان ، حديث 10، ص 497 - ج 1

337- همان ، حديث 11، ص 497 - ج 1

338- باب الفيى ء و انفال ، حديث 27، ص 548 - ج 1

339- باب ما يفصل به بين دعوى المحق و المبطل ...حديث 9، ص 353- ج 1

340- باب الاشارة و النص على ابى الحسن الثالث (ع )، حديث 1، ص 323، ج 1

341- همان ، حديث 2، ص 324 ج 1، با تلخيص و اقتباس

342- باب مولدابى الحسن على بن محمد(ع ) حديث 1، ص 498 - ج 1

343- تتمه المنتهى ، ص 238

344- باب مولد ابى الحسن على بن محمد(ع ) حديث 2، ص 498 - ج 1

345- همان ، حديث 3، ص 498 و 499

346- تتمه ، حديث 4، ص 499 - ج 1

347- همان ، حديث 5، ص 500 - ج 1

348- همان ، قسمت اول حديث 8، ص 502 - ج 1

349- همان ، حديث 9 ص 502، ج 1

350- باب الاشاره و النص على ابى محمد (ع )، حديث 8 ص 326 و 327 - ج 1. با تلخيص و اقتباس

351- همان ، حديث 10، ص 327 ج 1

352- باب مايفصل به دعوى المحق و المبطل ، حديث 4، ص 347

353- همان ، قسمت اول حديث 1، ص 503 و 504، ج 1 (باتلخيص ).

354- همان ، قسمتى از حديث 1، ص 505 - ج 1 - با تلخص

355- همان ، قسمت آخر حديث 1، ص 505 و 506 - (بطور اقتباس ) - ج 1

356- همان ، حديث 3، ص 506 و 507 - ج 1

357- همان ، حديث 4، ص 507 - ج 1

358- - همان ، حديث 8، ص 508 - ج 1

359- همان ، حديث 9، ص 508 ج 1 - بنابراين ، طبق پاسخ امام حسن (ع )، معنى آيه چنين مى شود: (مجاهدان مخلصى
كه در برابر خدا و رسول و امامان بر حق ، امامان ناحق را به رهبرى بر نمى گيرند).

360- همان ، حديث 10، ص 508 - ج 1

361- صقالبى ها: مردمى بودند كه به (صقالبه ) (محلى بين بلغار و قسطنطنيه ) نسبت داشت ، و داراى زبان
مخصوصى بودند.

362- همان ، حديث 11، ص 509، ج 1

363- همان ، حديث 13، ص 509 - ج 1

364- همان ، حديث 14، ص 509 - ج 1

365- همان ، حديث 15، ص 510 - ج 1

366- همان ، حديث 16، ص 510 - ج 1

367- همان ، حديث 17، ص 510.

368- همان ، حديث 18، ص 511

369- همان ، حديث 20، ص 511 - ج 1

370- همان ، حديث 21، ص 512 - ج 1

371- همان ، حديث 22، ص 512 - ج 1

372- همان ، حديث 23، ج 1

373- همان ، حديث 24، ص 512 و 513 - ج 1

374- همان ، حديث 26، ص 513 - ج 1

375- همان ، حديث 27، ص 513، ج 1

376- باب الاشارة الى صاحب الدار(ع )، حديث 6، ص 329 - ج 1. باب مولد الصاحب (ع ) حديث 2، ص 514 - ج 1

377- باب فى تسميه من راه (ع )، حديث يك ، ص 329 و 330، ج 1

378- همان ،حديث 11، ص 331 و 332 - ج 1

379- همان ، حديث 14، ص 332 - ج 1

380- متن دعا چنين است :
اللهم عرفنى نفسك ، فانك ان لم تعرفنى نفسك لم اعرف نبييك ، اللهم عرفنى رسولك فانك ان لم تعرفنى
رسولك ، لم اعرف حجتك ، اللهم عرفنى حجتك فانك ان لم تعرفنى حجتك ضللت عن دينى

381- منظور از اين جوان ، احتمالا (نفس زكيه ) محمد بن عبدالله محض بن حسن مثنى مى باشد، كه كشته شدن
او از علائم ظهور به شمار آمده ، و او در عصر خلافت منصور دوانيقى به شهادت رسيد.

382- باب نادر فى حال الغيبه ، حديث 5، ص 337 - ج 1

383- همان ، حديث 7، ص 338

384- همان ، حديث 11، ص 339 - ج 1

385- همان ، حديث 21، ص 341 - ج 1

386- باب التمحيص و الامتحان ، حديث 6، ص 370- ج 1

387- - باب انه من عرف امامه ، لم يضره تقدم هذا الامر او تاخر، حديث 4، ص 371 - ج 1

388- اين جريان در سالهاى آغاز (غيبت صغرى ) حدود سال 263 و 264 ه -.ق رخ داده است با توجه به اينكه غيبت
صغرى از سال 260 شروع شد و در سال 329 پايان يافت .

389- باب مولد الصاحب عليه السلام ، حديث 3، 515 تا 518

390- همان ، حديث 4، ص 517 و 518 - ج 1

391- همان ، حديث 5، ص 518 - ج 1

392- همان ، حديث 8، ص 519 - ج 1

393- - همان ، حديث 11، ص 519 - ج 1

394- همان ، حديث 19، ص 523 - ج 1

395- همان ، حديث 21، ص 523 - ج 1

/ 534