داستان های اصول کافی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
دانشمند شامى : (كه شيفته بيانات امام صادق (ع ) شده بود، حقيقت را دريافت و نور ايمان بر صفحه قلبش
تابيد و هماندم) با شادمانى گفت : (راست گفتى ، اكنون به خدا، اسلام آوردم ).امام : بلكه اكنون به خدا ايمان آوردى ، و اسلام ، قبل از ايمان است ، به وسيله اسلام از يكديگر ارث مى
برند و ازدواج كنند ولى ثواب بردن در پرتو ايمان است (تو قبلا مسلمان بودى ، ولى امامت مرا قبول
نداشتى ، و اكنون با پذيرش امامت من ، به ثواب اعمالت مى رسى ).دانشمند شامى : صحيح فرمودى ، گواهى مى دهم كه : (معبودى جز خداى يكتا نيست ، و محمد(ص ) خدا است ، و تو
جانشين اوصياء پيامبر اسلام (ص ) هستى ).در اين هنگام امام صادق (ع ) درباره چگونگى مناظرات شاگردانش با دانشمند شامى (نامبرده ) چنين نظر داد:به (حمران ) فرمود: (تو سخن خود را هماهنگ با حديث ، به پيش مى برى و به حق نائل مى شوى ).و به (هشام بن سالم ) فرمود: (تو در جستجوى يافتن حديث ، مى پردازى ، ولى توان و شناخت پياده كردن
آن را به طور صحيح ندارى .)و به (مؤ من الطاق ) فرمود: (تو بسيار با قياس و تشبيه وارد بحث مى شوى ، و از موضوع بحث خارج مى
گردى ، باطلى را بوسيله باطلى رد مى كنى ، و باطل تو روشنتر است ).و به (قيس بن ماصر) فرمود:(تو به گونه اى سخن مى گويى كه آن را به حديث پيامبر(ص ) نزديكتر سازد،
ولى دورتر شود، حق را با باطل مخلوط مى كنى ، با اينكه حق اندك ، انسان را از باطل بسيار، بى نياز مى
كند، تو و احول (مؤ من الطاق ) هنگام بحث از شاخه اى به شاخه ، ديگر مى پريد و در اين جهت داراى مهارت و
زبردستى هستيد.يونس مس گويد: به خدا من فكر مى كردم كه امام درباره هشام نيز همان را بگويد كه به قيس و احول فرمود،
ولى (هشام را با عاليترين وصف ، ستود و) و در شاءن او چنين گفت :(يا هشام لا تكاد تقع تلوى رجليك ، اذا هممت بالارض طرت )(اى هشام ! تو با هر دو پايه به زمين نمى خورى ، تا كارت به جائى برسد كه نزديك است به زمين سقوط كنى ،
در هماندم پرواز كنى ) (يعنى تا نشانه درماندگى را در خود احساس كردى ، با زبردستى ، خود را نجات مى
دهى .)آنگاه به هشام فرمود: (افرادى مانند تو بايد با سخنوران ، مناظره كنند، مراقب باش كه در بحثها لغزش
نكنى ،كه به خواست خدا، شفاعت ما از پيامدهاى اين گونه شيوه ، بحث و مناظره ، براى طراح و گرداننده
چنين شيوه است ) (86)و از گفتار امام صادق (ع ) در شاءن هشام بن حكم ) است :(هشام مدافع حق ما و جلو برنده گفتار و راءى ما، و اثباتگر حقانيت ما، و كوبنده مطالب بيهوده دشمنان
ما است ، كسى كه از او پيروى كند و افكار او را دنبال نمايد، از ما پيروى كرده ، و كسى كه با او مخالفت
نمايد، با ما دشمنى نموده است ). (87)