حديث چون و چرا درد سر دهد اي دل
طبيب راه نشين درد عشق نشناسد
دلم گرفت ز سالوس و طبل زير گليم282
بيا که وقت شناسان دو کون بفروشند2)
به يک پياله مي صاف و صحبت صنمي
پياله گير و بياسا ز عمر خويش دمي280
برو به دست کن اي مرده دل مسيح دمي281
به آن که بر در ميخانه برکشم علمي
به يک پياله مي صاف و صحبت صنمي
به يک پياله مي صاف و صحبت صنمي
1) چنين است در شرح سودي و غالب نسخ چاپي، و همين صواب است و اشاره است بمطلع قصيده معروف رودکي :
بوي جوي موليان آيد همي
بوي يار مهربان آيد همي
بوي يار مهربان آيد همي
بوي يار مهربان آيد همي
ملکو سامانيه در آنجا کاخها و بوستانها ساخته بوده اند، رجوع شود بچهار مقاله نظامي عروضي سمرقندي
چاپ ليدن ص 33 و 160)،2) چنين است در جميع نسخ مگر خ که «نفروشند» دارد با نون