شماره مقاله:586
اُباض، ناحيه يا دشت و يا قريهاي در صحراي يمامه در شبهجزير? عربستان، ياقوت،
يمامه را جزء اقليم دوم و به قولي جزء اقليم سوم بهشمار آورده (4/1027) که در
حدفاصل نجد و يمن قرار داشته و از شرق به بحرين و از غرب به حجاز محدود بوده است
(دائرهالمعارف القرن العشرين، ذيل يمامه). به گفت? ابن خلدون يمامه اقامتگاه ملوک
بني حنيفه (4(1)/483) و براساس نوشت? حِمْيَري، اُباض قريهاي از قراء يمامه و
منزلگاه بني حنيفه بوده است (ص 22). در بعضي منابع تاريخي از اُباض به عنوان دشتي
از صحراي يمامه نام برده شده است (طبري، 4/1957)، اما ياقوت آن را قريهاي در عِرض
يمامه دانسته است که نخلهاي بلندي دارد که در هيچ جاي ديگر به بلندي آنها يافت
نميشده است (1/72-73). بيشترين شهرت اُباض به علت جنگي است که در صدر اسلام،
هنگام خلافت ابوبکر، در 11ق/632م (مسعودي، 3/303) و يا در 12ق/633م (ياقوت، 4/1072)
ميان خالدبن وليد سردار سپاهيان مسلمانان با مسلمي? کذاب در آن رخ داده است (طبري،
4/1957). در کتب تاريخ اسلام آمده است که قوم بني حنيفه به مدينه آمدند و به پيامبر
اسلام(ص) ايمان آوردند و مسلم? کذاب نيز با آنان بود و يا اينکه در منزلگاه آنان
اسباب و اموال آنان را محافظت ميکرد. اينان پس از بازگشت به اُباض و پس از رحلت
پيامبر اسلام مرتد شدند و مسيلمه ادعاي نبوت و يا شرکت در نبوت پيامبر اسلام کرد
(ابن هشام، 4/222-223). با آغاز خلافت ابوبکر، خالدبن وليد با جمعي از مهاجرين و
انصار که افراد سرشناسي چون ثابت بن قيس بن شماس، ابوحنيفه و زيدبن الخطاب نيز در
بين آنان بودند براي فرونشاندن فتن? مسيلمه (ابن اثير، 2/360-361) به يمامه فرستاده
شدند. هنگامي که مسيلمه از آمدن خالد و سپاهيان اسلام آگاه شد، با لشکريان خود در
جايي به نام عقربا که گويا در ناحي? اُباض بوده مستقر شد (ياقوت، 3/694). با رسيدن
خالد به اين ناحيه جنگ شديدي بين دو سپاه درگرفت که عد? بسياري کشته شدند و پس از
کشته شدن مسليمه به دست وحشي مولاي جبير ابن مطعم (قاتل حمز? سيدالشهداء) و مردي از
انصار (مسعودي، 2/303). سپاه مسيلمه شکست خورد و پيروزي نصيب مسلمانان گرديد. در
اين جنگ از سپاه مسلمانان 660 تن و از سپاه مسيلمه و بني حنيفه 00‘7 نقر کشته شدند
(ابن اثير، 2/365). در اشعار شاعران آن دوره و بعد از آن مانندِ شبيب بن يزيدبن
نعمان بن بشير و محمدبن زياد اعرابي از اين حادثه با عناوين «يوم اُباض» (ياقوت،
1/73) و «يوم اليمامه» (محمد ابوالفضل...، 167) ياد شده است. جرير نيز به مناسبت
اين واقعه نام اباض را در شعري آورده است (بکري، 1/94). در منابع جديد نامي از اين
ناحيه برده نشده و گويا در همان سدههاي نخستين اسلامي از بين رفته است.
مآخذ: ابن اثير، الکامل، بيروت، 1385ق؛ ابن خلدون، تاريخ، بيروت، 1986م؛ ابن هشام،
عبدالملک، السيره النبويه، به کوشش مصطفي السقا و ديگران، بيروت، 1391ق؛ بکري،
عبداللـه بن عبدالعزيز، مُعَجَم ما استَعجم، به کوشش مصطفي الصقا، قاهره، 1364ق؛
حِمْيَري، محمدبن عبدالمنعم، الروض المعطار، به کوشش احسان عباس، بيروت، 1980م؛
طبري، تاريخ، به کوشش دخويه، ليدن، 1890م؛ دائرهالمعارف القرن العشرين؛ محمد
ابوالفضل ابراهيم و علي محمد البجاوي، ايام العرب في الاسلام، بيروت، 1392ق؛
مسعودي، علي بن الحسين، مروج الذهب، قم، 1404ق؛ ياقوت، معجم البلدان، به کوشش
فرديناد ووستنفلد، لايپزيک، 1866-1870م.
علي رفيعي