دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 2

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آلنبيجلد: 2نويسنده:  
 
 
شماره مقاله:475















آلِنْبي، ادموند هنري هينمن ملقب ملقب به نخستين وايکاونت (1861-1936م)، سپاهي و
سياست پيش? انگليسي که در راه گستردن نفوذ و نيروي بريتانيا در کشورهاي افريقايي و
آسيايي کوششهاي بسيار کرد. در کودکي به گياه‌شناسي و پرنده‌شناسي دلبستگي يافت و
آموزشهاي رسمي را در دبستان هيلي‌بري (در آن زمان دبستاني نوبنياد) و دانشسراي
نظامي پادشاهي سند هرست گذراند. در 1882م به شهر اينيسکيلينگ در ايرلند شمالي رفت و
در هنگ سواره نظام آنجا به خدمت پرداخت. در جنگهاي انگلستان در 1884-1885م با مردم
بومي بُچوانالند و در 1888م با بوميان زولوند شرکت جست. اين جنگها به سرکوبي مردم و
مستعمره شدن اين دو سرزمين انجاميد. وي در اين هنگام به درج? سرواني رسيد. در 1896م
در 35 سالگي ازدواج کرد و باز مأمور خدمت در ايرلند شد. 3 سال بعد در جنگ بوئرها
شرکت کرد. اين جنگ را بريتانيا بر ضد اتحادي? ترانسوال و کشور آزاد اورانژ به راه
انداخت که از 12 اکتبر 1899 تا 31 مه 1902م به درازا کشيد. انگيز? جنگ، پيدا شدن
معادن وسيع زر در اين منطقه در 1886م بود که از همان زمان چشم انگليسيان را خيره
کرده بود. در شهر کيمبرلي نيز معادن بسيار وسيع الماس يافت که براي چنگ‌اندازي بر
آن، سرمايه‌دار انگليسي سيسيل جان رودز (1853-1902م) در 1888م شرکتي پايه‌گذاري کرد
و بعدها منابع زرخيز اين سرزمينها به دست انحصارهاي انگليسي، آمريکايي و افريقاي
جنوبي افتاد. آلنبي که در اين جنگها فرماندهي ميروي سواره نظام را داشت، شخصاً در
محاصر? شهر کيمبرلي شرکت جست و آن را به تصرف درآورد. وي در اين جنگها ثروت و شهرت
فراوان کسب کرد. در 1905م به درج? سرتيپي و در 1909م به درج? سرلشکري رسيد و از
1910 تا 1914م بازرس کلّ سواره نظام ارتش بيرتانيا بود.
با روشن شدن آتش جنگ جهاني نخست، آلنبي فرمانده يک واحد سواره نظام گشت و در 1914م
روان? فرانسه شد. در اين سال، آلمانيها در بلژيک پيشروي کردند واپس راندند. در 6
سپتامبر 1914م که آلمانيها به چند کيلومتري پاريس رسيدند، متفقين در مارْن دست به
حمل? متقابل زدند و آلمانيها را به ولايت ان در شمال خاوري فرانسه واپس راندند.
آلنبي در اين نبردها قدرت فرماندهي خود را نشان داد. وي در اکتبر 1915م به فرماندهي
ارتش سوم گماشته شد.
او در ژوئن 1917م به جاي سرآرچيبالد موري به فرماندهي نيروهاي انگلستان در مصر و
فلسطين رسيد. وظيف? او دور کردن ارتش امپراتوري عثماني از آبراه سوئز و دست‌اندازي
بر فلسطن به ياري عربهاي انگليس گراي (خاندان شريف حسين و ديگران) بود. ارتش انگليس
در اين زمان، پس از دو حمل? پيروزمندانه، رو در روي نيروهاي عثماني در غزّه به سر
مي‌برد. او در برابر عثمانيها چنين فرا نمود که مي‌خواهد حمل? سومي انجام دهد، ليکن
برخلاف برآوردِ آنان، در 31 اکتبر 1917م شهر بئرسبع را به گونه‌اي ناگهاني گرفت. بر
اثر اين نيرنگ، نيروهاي عثماني به ناچار از غَزّه واپس نشستند و آلنبي در 9 دسامبر
1917م يافا و سپس شهر بيت‌المقدس را تصرّف کرد. در پاييز 1918م نيروهاي انگليسيِ
تازه نفس از بين‌النهرين و هندوستان فرا رسيدند و آماده شدند که تهاجمات پيوست? خود
را از اردن آغاز کنند. افراد «لژيون يهود» (گردان 38 و 39 تفنگداران پادشاهي) در
اين کارزار شرکت جستند. آلنبي بار ديگر عثمانيها را فريفت و چنين وانمود کرد که از
جناح راست خود بر آنان خواهد تاخت. او اکثريت نيروهاي خود (حدود 000‘35 مرد جنگي)
را به صورت پنهاني از ميان باغهاي پرتقال يافا گذر داد و در شبهاي 18 و 19 سپتامبر
1918م در مجدّو به نبردي سرنوشت‌ساز دست يازيد و از همين‌جا خود را به شهر ناصره
رساند. وي از نقاط استراتژيک سواحل مديترانه بهر? فراوان برد و از نيروي هوايي براي
بمباران پياپي خطوط ارتباطي و مراکز تجمع عثمانيها و آلمانيها سود جست و نيروهاي
سواره نظام خود را براي محاصر? آنان به کار انداخت. رو در روي او ژنرال اوتوليمان
فون ساندرس مي‌جنگيد، که اينک جانشين ژنرال فالکنهاين گشته بود. 000‘72 ترک و 000‘4
آلماني و اتريشي اسير شدند. آلنبي طي 38 روز، 560 کيلومتر پيشروي کرد و دمشق و حلب
را به تصرف آورد و در اين جريان 600‘5 تن از سربازان خود را از دست داد. نيروهاي
عثماني در 30 اکتبر 1918م دست از جنگ بداشتند و تسليم شدند و بدين‌سان فرمانروايي
امپراتوري عثماني بر سوري? بزرگ (اردن، فلسطين، لبنان و سوري? کنوني) پايان پذيرفت.
بي‌درنگ نمايندگان يهودي پارلمان انگليس و هواداران ايشان دست به کار شدند و در
برابر اين «فتح تاريخي» طي تصويب‌نامه‌اي مبلغ 000‘50 لير? استرلينگ به آلنبي جايزه
دادند.
آلنبي در 1919م به درج? فيلد مارشالي ارتقا داده شد و به عنوان کميسر عالي انگلستان
روان? مصر گشت. وي در 25 مارس اين سال به قاهره رسيد. مصر در اين زمان در آتش قيامي
همگاني و سراسري مي‌سوخت که مصريان خود آن را «انقلاب 1919» خوانده‌اند. خواست?
مردم از ميان بردن قيمومت انگلستان و برخوردار شدن از حکومت و مجلس ملّي بود. رهبري
قيام را سعد زَغلول (1273-1346ق/1857-1927م) و ديگر نمايندگان ملّي به عهده داشتند.
آلنبي از اختيارات فراواني که به وي داده شده بود بهره گرفت و سياست «پنج? آهنين»
را براي فرو خواباندن قيام به کار انداخت. سرانجام در آوريل 1919 به صورت ظاهر،
قيام فرو خوابيد، ولي مردم مبارز? خود را براي برانداختن فرمانروايي بيگانگان دنبال
کردند. قيام در 1921م ديگرباره آغاز شد و ادامه يافت. ناچار بريتانيا در برابر
خواست? مصريان سر فرود آورد و در 28 فوري? 1922م به صورت يک جانبه به مصر استقلال
داد، اما آلنبي همچنان به عنوان کميسر عالي انگلستان در آنجا ماند. به دنبال آن
براي مصر قانون اساسي تهيه شد و انتخابات پارلماني انجام گرفت و حزب وَفْد به رهبري
سعد زغلول اکثريت قطعي را در آن به دست آورد. زغلول در 23 ژانوي? 1924م مأمور تشکيل
کابينه شد. در 19 نوامبر 1924م ژنرال لي‌استاک فرماندار کل سودان که در همان هنگام
فرمانده کلّ ارتش مصر بود، به دست مصريان زخمي شد و 3 روز بعد جان سپرد و همان روز
آلنبي پارلمان و دفتر نخست‌وزيري را محاصره کرد و هشداري حاوي 9 ماده به دولت مصر
داد. پذيرفتن اين مواد بهمعناي شناختن چيرگي کامل استعمار انگليس بر مصر بود. حکومت
صعد زغلول از پذيرفتن هم? مواد خودداري کرد (23 نوامبر). در اينجا آلنبي تهديدات
خود را عملي ساخت و به فرمان او نيروهاي انگليسي مراکز حساس را در مصر و سودان
اشغال کردند. بر کشور حالتي از هراس افکني و سرکوب حکم‌فرما شد. وفديان در اين
هنگام، به جاي پايداري، به عنوان اعتراض از کار کناره گرفتند. چند روز بعد
کابينه‌اي محافظه کار به رياست احمد زيور پاشا (1281-1364ق/1864-1945م) و عضويت
سرمايه‌داران و تيولداران بزرگ بر سر کار آمد که هم? خواسته‌هاي انگليسيان را
پذيرفت و باز آلنبي به صورت فرمانرواي واقعي مصر درآمد. در 1925م وي براي هميشه از
مصر بيرون رفت.
مآخذ: امامي، حسام‌الدين، رويدادهاي مهم تاريخ، تهران، 1362ش، ص 317؛ بابريل، ج.،
جنگ طولاني اعراب و اسرائيل، ترجم? ابوطالب صارمي، تهران، 1349، صص 5، 6؛ زعيتر،
اکرم، سرگذشت فلسين، ترجم? علي‌اکبر هاشمي رفسنجاني، قم، 1363ش، ص 102؛ السّائح،
عبدالحميد، المسجد الاقصي، قاهره، 1970م، صص 173، 174؛ عطيّه، ادوارد و هانري کتان،
فلسطين مال کيست؟، ترجم? منوچهر هزار خاني، تهران، 1350ش، ص 25؛ عطيه‌اللـه، احمد،
القاموس السياسي، قاهره، قاهره، 1968م، 1/109؛ تاريخ معاصر کشورهاي عربي، فرهنگستان
علوم شوروي، ترجم? محمدحسين شهري، تهران، 1361ش، 2/125-137؛ کيالي، عبدالوهاب،
الموسوعه السياسيه، بيروت، 1979م، صص 263، 262؛ لارنس، توماس ادوارد، هفت رکن حکمت،
ترجم? مسعود کشاورز، تهران، 1363ش، 1/40، 120، 121، 2/718-722، 857، 865،
1168-1199؛ مسأل? فلسطين، کنفرانس حقوقدانان عرب در الجزاير، ترجم? اسداللـه
مبشّري، تهران، خوارزمي، 91، 92؛ الموسوعه العربيه الميسره؛ نيز:
Americana; Britannica; GLE; Intermational.
بخش تاريخ
 






/ 440