شماره مقاله:593
اَبانِبْنِ تَغْلِب، ابوسعيدبن رُباح بَکري جُرَيري کِنْدي رَبَعي کوفي (د
141ق/758م)، اديب، قاري، فقيه، مفسّر و از محدّثان بنام اماميّه (نجاشي، 7-8).
بيشتر مآخذ کني? او را ابوسعيد و برخي ابوسعد (حافظ مزّي، 2/6؛ صفدي، 5/300) يا
ابن سعيد (حلّي، 12) آوردهاند و برخي ديگر ابواُميمه را نيز ذکر کردهاند (سيوطي،
1/404 به نقل از الدّاني؛ ابن جزري، 1/4). نسبت «جريري» به سبب آن است که وي مولاي
بني جريربن عُباده بوده است. نسبت ديگر وي، بکري، اشاره به بکربن وائل نياي بزرگ
اين خاندان دارد (نجاشي، همانجا). از زادگاه و تاريخ تولد وي اطلاعي در دست نيست،
اما از آنجا که به کوفي ملقب شده است، ميتوان احتمال داد که وي بيشتر سالهاي
زندگي خود را در کوفه سپري کرده و احتمالاً همانجا نيز زاده شده باشد.
ابان بيشتر عمر خويش را نزد تابعين گذرانده و از محضر درس آنان سود جسته است، به
همين سبب ابن حبان (مشاهير، 163-164) وي را از مشاهير اتباع تابعين در کوفه دانسته
است، گرچه نجاشي به نقل از ابوزرعه گفته که ابان از انس بن مالک صحابي (د 93ق/712م)
نيز روايت کرده است (ص 7؛ قس، خويي، 1/144). او محضر امام عليبن حسين(ع)، امام
محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) را درک کرد و نزد آنان دانشهاي متداول روزگار چون
حديث را آموخت و در حوز? درس و مکتب امام صادق(ع) به مقامي والا دست يافت (نجاشي،
همانجا). ابان به کثرت روايت از امام صادق(ع) معروف بود و گفتهاند که 000‘30 حديث
از آن حضرت روايت کرده است (حلّي، 9-10). وي علم قرائت قرآن را از عاصم بن اب
النّجود، طلحه بن مُصَرّف و سليمان اعمش فرا گرفت و يکي از سه نفري بود که توانست
تمام قرآن را نزد اعمش بياموزد (ابن جزري، 1/4؛ سيوطي، 1/404). او از بزرگان قاريان
بود و خود نيز به روشي خاص قرآن را قرائت ميکرد که نزد قاريان معوف بود (نجاشي، 7،
8). شيخ طوسي (فهرست، 7) به نقل از محمدبن موسي بن ابي مريم صاحب اللّؤلؤ گفته است
که وي در اين فن برجستهترين فرد روزگار خويش بوده است. ابان علاوه بر قرآن و حديث
در هريک از علوم فقه، ادب، لغت و نحو صاحب نظر شمرده ميشد (نجاشي، 7-8؛ ياقوت،
1/107- 108). به گفت? طوسي امام صادق(ع) يکبار او را براي مناظر? ادبي با مدعي
تعيين کرد (اختيار، 4). در روزگار او که بر اثر آشنايي مسلمانان با فرهنگ و معارف
اقوام ديگر جدالهاي فکري و اعتقادي بسيار در موضوعات ديني پديد آمده بود و فرقههاي
گوناگون با تکيه بر مباني فکري خود به دفاع از آراي فقهي و کلامي خويش برخاسته
بودند، ابان از شمار کساني بود که با الهام از آموزشهاي اهل بيت به دفاع از تشيع و
تبليغ اين مذهب اهتمام ميورزيدند. به همين سبب وي نزد امامان شيعه(ع) از منزلت
والايي برخوردار بود و معاصرانش براي استماع حديث و استفاده در باب مسائل به او روي
ميآوردند. امام صادق(ع) به ابان گفته بود: در مسجد به مدينه بنشين و در مسائل ديني
مردم فتوا بده. من دوست دارم که افرادي مانند تو در ميان شيع? من ديده شوند (نجاشي،
7-8). دانشمندان رجال شيعي وي را ثقه دانسته (طوسي، فهرست، 5؛ علم? حلّي، همانجا) و
محققان رجالي اهل سنت مانند احمدبن حنبل، يحيي بن معين، ابوحاتم و نسايي وثاقت او
را تأييد کردهاند (ابن ابي حاتم، 1(1)/297؛ حافظ مزي، 2/7؛ ابن سعد، 6/250؛ ابن
حبان، الثقات، 6/67؛ ذهبي، مغني، 6؛ صفدي، 5/300 و ديگران)، اما سعدي جوزجاني، وي
را زائغ (منحرف از حق)، مذموم المذهب و مجاهر دانسته است (ابن جوزي، 1/15). ذهبي از
رجالشناسان اهل سنت به دفاع از ابان برخاسته و نسبتهاي ناروا را به تفصيل پاسخ
گفته است (ميزان، 1/5-6). ابن عدي (1/380) گفته است که وي در مذهب تشيع غلوّ
ميکرده است، بنابراين ميتوان به روايات وي استناد کرد. به اين نکته بايد توجه کرد
که در قرن 2ق/8م به کسي شيع? غالي گفته ميشده است که به مخالفان و دشمنان عليبن
ابيطالب(ع) متعرض شود (ذهبي، ميزان، همانجا)، بنابراين بايد ميان اين افراد و
کساني که نسبت به امامان شيعه غلو ميکردند، فرق گذاشت.
مشايخ حديث ابان بجز 3 امام ياد شده و انس بن مالک بدين قرارند: سليمان اعمش،
محمدبن منکدر، سماکبن حرب، ابراهيم نخعي، ابوبصير، عاصم، ابوعمرو شيباني، منهالبن
عمرواسدي، حکم ابن عُتيبه، ابواسحاق عمروبن عبداللـه سبيعي، فُضيلبن عمرو فُقَيمي،
جهمبن عثمان مدني، عديبن ثابت، طلحهبن مصرّف، عطيهبن سعد عوفي، عکرمه مولي ابن
عباس و عمربن ذرّ همداني (نجاشي، 7؛ طوسي، اختيار، همانجا، بخاري 1(1)/453؛ حافظ
مزّي، 2/6؛ ابن جزري، 1/4).
راويان بنام سد? 2ق/8م از ابان روايت شنيده و نقل کردهاند. مامقاني (1/4-5) تعداد
آنان را نزديک به 50 تن دانسته است. برخي از اينان عبارتند ا ابانبن عبداللـه
بَجَلي، ابانبن عثمان احمر، ادريس ابن يزيد اودّي، حسان بن ابراهيم کرماني،
حمّادبن زيد، داوودبن عيسي نَخَعي، ابوخميثه زهيربن معاوي? جُعْفي، زيادبن حسنبن
فرات قزّاز، سعيدبن بشير، سفيان بن عُيَيْنه، سلام بن ابي خُبْزه، سيف بن عمير?
نخعي، شعبه بن حجاج، عبادبن عوام، عبداللـه بن ادريس بن يزيد اودي، عبداللـه بن
مبارک، علي بن عابِس، قاسم بن معن مسعودي، محمدبن ابان بن تغلب، ابومعاويه محمدبن
خازم ضرير، ابوخداش مَخْلدبن خِداش، مفضل بن عبداللـه حَبَطي، موسي بن عُقبه، هارون
بن موسي نحوي، سعيدبن ابي جهم، محمدبن موسي بن ابي مريم، ابوبُرده ميمون مولي بني
فزاره، محمدبن ابي عُمَير و ابن مسکان (حافظ مزّي، 2/6-7؛ نجاشي، 8؛ طوسي، فهرست،
6؛ همو، اختيار، 330).
تأليف کتابهايي به ابان نسبت داده شده که موجود نيست و در فهارس ذکر نشده است. نام
برخي از آنها بدين قرار است: 1. معاني القرآن؛ 2. کتاب القراءات (ابن نديم، 308)؛
3. الغريب في القرآن؛ 4. الفضايل (طوسي، فهرست، 6-7)؛ 5. کتاب صفّين (نجاشي، 8).
نجاشي نام کتاب سوم را تفسير غريب القرآن آورده است. الغريب نخستين اثر در نوع و
موضوع خود بوده و در لغت و تفسير از اهميت بسزايي برخوردار بوده است. مؤلف در بيان
و شرح الفاظ غريب قرآن به شواهدي استناد جسته که خود از عرب شنيده بوده است (طوسي،
فهرست، 5-6؛ GAS, I/24؛ درخصوص استناد به شواهد عربي، نک: نجاشي، 7). لغويان و
مفسّران قرن 2ق/8م به اين کتاب استناد ميکردند و عبدالرحمن بن محمد ازدي کوفي با
استفاده از کتابهاي ديگر در اين زمينه کتابي فراهم آورد که مشتمل بر موارد اختلاف و
وجوه اشتراک بود (ياقوت، 1/108). نيز ابان نخستين کسي است که در علم غريب القرآن
دست به تأليف زده است (امين، 2/98؛ حيدر، 3/57).
مآخذ: ابن ابي حاتم، عبدالرحمن بن محمد، الجرح و التعديل، حيدرآباد دکن،
1371ق/1952م؛ ابن جزري، محمدبن محمد، غايه النهايه، به کوشش برگشتراسر، قاهره،
1351ق/1932م؛ ابن جوزي، عبدالرحمن بن علي، کتاب الضعفاء و المتروکين، به کوشش
ابوالفداء عبداللـه القاضي، بيروت، 1406ق/1986م؛ ابن حبان، محمد، مشاهير علماء
الامصار، به کوش م. فلايشهمر، قاهره، 1379ق/1959م؛ همو، الثقات، حيدرآباد دکن،
1400ق/1980م؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبير، به کوشش سترستين، ليدن، 1325ق/1907م؛
ابن عدي، عبداللـه، الکامل في ضعفاء الرجال، بيروت، 1405ق/1985م؛ ابن نديم،
الفهرست؛ امين، محسن، اعيان الشيعه، به کوشش حسن امين، بيروت، 1403ق/1983م؛ بخاري،
محمدبن اسماعيل، التاريخ الکبير، حيدرآباد دکن، 1362ق/1943م؛ حافظ مزّي، يوسف بن
عبدالرحمن، تهذيب الکمال، به کوشش بشار عواد معروف، بيروت، 1404ق/1984م؛ حلي، حسن
بن علي، الرّجال، تهران، 1342ش؛ حيدر، اسد، الامام الصادق و المذاهب الاربعه،
بيروت، 1971م؛ خويي، ابوالقاسم، معجم رجال الحديث، بيروت، 1403ق/1983م؛ ذهبي،
محمدبن احمد، المغني في الضعفاء، به کوشش نورالدين عتر، حلب، 1391ق/1971م؛ همو،
ميزان الاعتدال، به کوش علي محمد بجاوي، قاهره، 1382ق/1963م؛ سيوطي، عبدالرحمن ابن
ابيبکر، بغيه الوعاه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1384ق/1964م؛ صفدي،
خليل بن ايبک، الوافي بالوفيات، به کوشش س. ديدرينگ، بيروت، 1970م؛ طوسي، محمدبن
حسن، اختيار معرفه الرجال، به کوشش حسن مصطفوي، مشهد، 1348ش؛ همو، الفهرست، به کوشش
محمود راميار، مشهد، 1351ش؛ علام? حلي، حسن بن يوسف، خلاصه الاقوال، تهران، 1310ق؛
مامقاني، عبداللـه بن محمد حسن، تنقيح المقال، نجف، 1350ق/1931م؛ نجاشي، احمدبن
علي، رجال، بمبئي، 1317ق؛ ياقوت، ادبا؛ نيز:
GAS.
علياکبر ضيائي