دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 2

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابلق الفردجلد: 2نويسنده: علي رفيعي 
 
 
شماره مقاله:762
















اَبْلَق‌ُ الْفَرد، قلعه‌اي‌ مشرف‌ بر تَيْماء در نزديكى‌ مدينه‌ در شبه‌ جزيرة
عربستان‌ كه‌ فرمانرواي‌ مشهور آن‌ سَمَؤل‌ بن‌ عادياءِ (يا عاديا) (نيمة اول‌ سدة
6م‌) بوده‌ است‌ (ابن‌ رسته‌، 177؛ ابن‌خردادبه‌، 128). ابلق‌ به‌ معناي‌ سياه‌ و
سفيد است‌ (ابن‌ منظور) و بنابه‌ گفتة ميدانى‌ اين‌ قلعه‌ از آن‌ رو ابلق‌ ناميده‌
شده‌ كه‌ در آن‌ سنگهاي‌ رنگارنگ‌ به‌ كار رفته‌ است‌ (1/126). ياقوت‌ نيز به‌
سفيدي‌ و سرخى‌ آن‌ اشاره‌ كرده‌ است‌ (1/94) و واژة «الفَرد» بيانگر بى‌ همتايى‌
آن‌ است‌ چنانكه‌ مطالب‌ و اشعاري‌ دربارة استواري‌ و تسخير ناپذيري‌ قلعة مذكور در
كتابها آمده‌ است‌. (بكري‌، 1/97). بناي‌ ابلق‌ الفرد را اعشى‌ (د ح‌ 4ق‌/1625م‌)،
شاعر معروف‌ جاهلى‌ عرب‌، در شعري‌ به‌ سليمان‌ بن‌ داوود نسبت‌ داده‌ است‌ (بكري‌،
1/98). همچنين‌ در داستانهاي‌ تاريخى‌ آمده‌ است‌ كه‌ زبّاء (د ح‌ 285م‌) ملكة
تَدمُر و شام‌ و جزيره‌ به‌ قلعه‌هاي‌ ابلق‌ و مارِد هجوم‌ برد و چون‌ نتوانست‌
آنها را فتح‌ كند جمله‌اي‌ گفت‌ كه‌ بعدها به‌ صورت‌ ضرب‌المثل‌ درآمد: «تَمَرَّدَ
مارِدٌ وَ عَزَّالاَْبْلَق‌ُ»، يعنى‌ مارد گردنكشى‌ كرد و ابلق‌ غلبه‌ يافت‌، مراد
آنكه‌ هر دو تسخير ناپذير شدند (ميدانى‌، 1/126).
اشتهار ابلق‌ الفرد در تاريخ‌ به‌ سبب‌ دو حادثة تاريخى‌ و وجود فرمانرواي‌ مشهور
آن‌ سمؤل‌ بن‌ عادياء است‌. حادثة اول‌ مربوط به‌ امرءالقيس‌ بن‌ حجر (د ح‌ 540م‌)
و دوم‌ مربوط به‌ اعشى‌ است‌ (ابوالفرج‌، 19/98-100).
ياقوت‌ از قلعة ابلق‌ الفرد ياد كرده‌ و نوشته‌ است‌ كه‌ بر فراز تلّى‌ از خاك‌
آثار بناهايى‌ از خشت‌ برجاست‌، اما اين‌ آثار دلالتى‌ بر عظمت‌ و استواري‌ آن‌
ندارد (1/94؛ قس‌: قزوينى‌، 73). نويسندگان‌ و شاعران‌ عرب‌ از قلعة ابلق‌ بسيار
ياد كرده‌اند، از جملة آنان‌ است‌ ابوالفرج‌ اصفهانى‌ (1/98، 19/99)، ابن‌ حَمديس‌
(ص‌ 464)، سمؤل‌ (79-80، 88، 90-91) و ياقوت‌.
مآخذ: ابن‌ حمديس‌، عبدالجبار، ديوان‌، به‌ كوشش‌ احسان‌ عباس‌، بيروت‌، 1960م‌؛
ابن‌خردادبه‌، عبيدالله‌، المسالك‌ و الممالك‌، به‌ كوشش‌ يان‌ دخويه‌، ليدن‌،
1889م‌؛ ابن‌ رسته‌، احمد، الاعلاق‌ اِلنفيسة، به‌ كوشش‌ يان‌ دخويه‌، ليدن‌،
1891م‌؛ ابن‌ منظور، لسان‌؛ ابوالفرج‌ اصفهانى‌، على‌، الاغانى‌، بولاق‌، 1285ق‌؛
بكري‌، عبدالله‌، معجم‌ ما استعجم‌، به‌ كوشش‌ مصطفى‌ السّقا، بيروت‌، 1403ق‌؛
سمؤال‌ و عروة، ديوانا عروة بن‌ الورد و السمؤل‌، به‌ كوشش‌ كرم‌ البستانى‌،
بيروت‌، دار صادر؛ قزوينى‌، زكريا، آثار البلاد، بيروت‌، 1380ق‌؛ ميدانى‌، احمد،
مجمع‌ الامثال‌، به‌ كوشش‌ محمد محيى‌ الدين‌ عبدالحميد، بيروت‌، دارا المعرفه‌؛
ياقوت‌، بلدان‌، على‌ رفيعى‌
تايپ‌ مجدد و ن‌ * 1 * زا
 






/ 440