شماره مقاله:645
اِبْراهيمِبْنِ حَبيب، ابواسحاق ابراهيم بن حبيب ]بن سليمان، نک: صفدي، 1/336[ بن
سَمُره بن جُنْدُب فزاري (سد? 2ق/8م)، از نخستين منجمان مسلمان، و نخستين کسي که در
عصر اسلامي اسطرلاب ساخت (ابن نديم، 332). در برخي منابع نام او محمدبن ابراهيم ذکر
شده (ابوريحان بيروني. استخراج الاوتار، 120؛ قاضي صاعد، 13، 49، 60؛ قفطي، 177)،
اما شايد وجود يک محدث مشهور در همان دوران به نام محمدبن ابراهيم فزاري (د
188ق/804م) موجب اين خلط شده باشد (قس: يعقوبي، 10، که نام او را ابراهيم بن محمد
ذکر کرده است). قفطي از دو منجم معاصر يکديگر، به همين نامها، ياد ميکند. اينگونه
خطاها، يعني تبديل يک شخص به دو شخصيت نزد قفطي نظاير ديگري نيز دارد (قس: صص 56 با
188، 168 و 169 با 211، 212). از آغاز زندگي و چگونگي آموزش ابراهيم آگاهي نداريم و
نيز دانسته نيست در چه تاريخي به دربار منصور، دومين خليف? عباسي راه يافته است.
همين قدر ميدانيم که در 145ق/762م به هنگام آغاز بناي شهر بغداد، همراه نوبخت و
طبري، منجمان دربار منصور، حضور داشته (يعقوبي، همانجا) و وظيف? آنان به استنباط
نلينّو (ص 161) از عبارت يعقوبي (همانجا)، گزينش ساعت «سعد» براي آن کار بوده است.
اگرچه از سخن يعقوبي به روشني نميتوان چنان معنايي استنباط کرد، ولي باتوجه به
اشتغال فزاري به نجوم برداشت نلينو معقول به نظر ميرسد. همچنين در 154 يا 156ق، پس
از ورود يک هيأت هندي به دربار بغداد، چون خليفه از کتاب معروف سيدهانتا به زبان
سنسکريت (اين کلمه به معني سخن آخر است و اصطلاحاً بر کتب هيأت و نجوم اطلاق ميشده
است، ابوريحان بيروني آن را به معني راست و مصون از کژي آورده است) و جدولهاي موجود
در آن دربار? حرکات سيارات خبر يافت، به ترجم? آن فرمان داد و مقرر داشت به همان
شيوه کتابي به زبان عربي تدوين شود و اين کار را به عهد? فزاري گذارد (ابوريحان
بيروني، تحقيق ماللهند، 107، 320؛ قاضي صاعد، 49، 50). زيجي که فزاري بدين ترتيب
فراهم آورد به سند هند کبير شهرت يافت و تا دوران مأمون مورد استفاد? منجمان اسلامي
بود. بدين ترتيب پيش از ترجم? المجسطي به عربي، مسلمانان با مبادي ستارهشناسي
يوناني از طريق ستارهشناسي هندي آشنايي يافتند (GAS, VI/123). در عصر مأمون،
خوارزمي همين کتاب را تلخيص کرد و اين يک، سند هند ناميده شد. استفاده از کتاب سيد
هانتا مستلزم داشتن معلومات گستردهاي در رياضيات بوده است و برخي ديگر از آثار
باقيماند? فزاري که د. پينگري در مقالهاي زير عنوان «قطعات باقيمانده از آثار
فزاري» آنها را مورد بررسي قرار داده، نيز نشان ميدهد که وي با معادلات جبري به
خوبي آشنايي داشته است (GAS, V/216). پينگري تأکيد ميکند که زيج فزاري حاوي مطالبي
دربار? پديدههاي مورد بررسي دانشمندان يوناني بوده و ميافزايد که رقمي را که وي
براي محيط زمين به دست داده (900 فرسنگ) از هِرمِس گرفته و در اين زمينه از منابع
ايراني (به احتمال قوي به پهلوي) استفاده کرده است (همانجا). عليبن سليمان هاشمي،
ستارهشناس اسلامي سد? 3ق/9م در اثر خود زير عنوان علل الزيجات (نسخ? خطي در
کتابخان? بادليان آکسفورد) تصريح ميکند که فزاري تعدادي از زيجهاي خود را به
«فارسي» (احتمالاً پهلوي) تأليف کرده است (همان، VI/123). معروفترين اثر فزاري،
سند هند کبير از ميان رفته است. آثار ديگري که از او بر شمردهاند از اين قرار است:
1. القصيده في علم النجوم، مثلثي دربار? روش محاسب? ساعات طي شد? روز. اين قصيده در
افرادالمقال ابوريحان بيروني نقل گرديده (صص 143-144) و به انگليسي نيز ترجمه شده
است (GAS, VI/123)؛ 2. ارجوزه في الحدود، منظوم? مثلثي در 84 مصراع دربار? حدود 5
سياره (عطارد، زهره، مريخ، مشتري و زحل). ابوالصَقْر عبدالعزيزبن عثمان القَبيصي (د
380ق/990م) آن را در کتاب خود زير عنوان المدخل الي علم النجوم (نسخ? خطي، در
کتابخان? بادليان) آورده است (همانجا)؛ 3. قصيده في حرکات النجوم، منظوم? مفصلي در
قالب مثلث که در حقيقت زيجي را تشکيل ميداده به گفت? مرزباني، همراه با شرح بر 10
مجلد بالغ ميشده است. صفدي اندکي از اوايل اين منظومه را نقل کرده است
(1/336-337)؛ 4. کتاب الزيج علي سني العرب، احتمالاً همان زيجي است که عليبن
سليمان هاشمي در علل الزيجات به عنوان اثر عظيم فزاري نام برده و توضيحاتي دربار?
آن آورده است (GAS، همانجا). اين اثر همچنين در مجموعهاي زير عنوان الزيج القويم
في فنون التعديل و التقويم که چند سده ديرتر فراهم گرديده، گنجانيده شده است.
نسخهاي خطي از اين کتاب در کتابخان? اوقاف رباط به شمار? I/260 موجود است
(همانجا). زيج فزاري بخشهايي از 60 صفح? نخست اين مجموعه را تشکيل ميدهد که تعيين
دقيق آنها ممکن نشده است. از صفح? 60 تا 187، زيج ديگري آمده است که جداول موجود در
آن تا دوران المستنصر باللـه (623-640ق/1226-1242م) را در بر ميگيرد؛ 5. کتاب
المقياس للزوال؛ 6. کتاب العمل بالاسطرلاب المسطح؛ 7. کتاب العمل بالاسطرلاب و هو
ذات الحلق. از سه کتاب اخير چيزي باقي نمانده است. قطعاتي از آثار گوناگون باقي
مانده از فزاري، گردآوري و توسط د. پينگري به انگليسي ترجمه و شرح شده است.
مآخذ: ابن نديم، الفهرست؛ ابوريحان بيروني، استخراج الاوتار، حيدرآباد دکن،
1367ق/1948م؛ همو، افرادالمقال، حيدرآباد دکن، 1367ق/1948م؛ همو، تحقيق ماللهند،
بيروت، 1403/1983م؛ حاجي خليفه، کشف الظنون، استانبول، 1941م؛ صفدي، خليل بن ايبک،
الوافي بالوفيات، بيروت، 1381ق/1961م؛ قاضي صاعد، صاعدبن احمد، طبقات الامم، به
کوشش لويس شيخو، بيروت، 1912م؛ قفطي، علي بن يوسف، اخبارالعلماء باخبار الحکما،
قاهره، 1326ق/1908م؛ نلينّو، کارلو، علم الفلک، تاريخه عندالعرب في القرون الوسطي،
رم، 1911م؛ يعقوبي، احمدبن واضح، البلدان، نجف، 1957م؛ نيز:
GAS, Suter, Heinrich, Die Mathematikerund Astronoment der Araberund ihre Werke,
Leipzig, 1900.
محمدعلي مولوي