شماره مقاله:644
اِبْراهيمِبْنِ جَرير، مورخ دور? تيموري در هند (د بعد از 957ق/1550م). از زندگي
او آگاهيهاي اندکي وجود دارد که آن هم از بررسي اثر تاريخي خود وي به دست ميآيد.
ابراهيم ظاهراً از مهاجران ايراني بوده که گويا در دستگاه همايون شاه (حک
937-962ق/1531-1555م) ارج و منزلتي داشته است. تاريخ مرگ وي معلوم نيست، اما به
يقين ميتوان گفت که تا 957ق زنده بوده است، زيرا از حوادث همين سال در اثر خويش
يادي به ميان آورده است (صص 412، 459). در مورد نام او اختلاف است، تنها جايي که
ذکري از آن آمده در برگ 1 الف نسخهاي خطي از اثر وي (شم 428، ديوان هند شرقي) است
(اته، شم، 105). اين نسخه قبل از اته توسط مورلي توصيف شده است. او در يادداشتهاي
خود، خاطرنشان کرده که در پشت اولين صفح? نسخه عبارت «تصنيف ابراهيم بن حرير» توسط
صاحبان قبلي نسخه نوشته شده است و همچنين ميافزايد که وي در هيچ جاي اصل نسخه نامي
از مؤلف آن نديده است (اليوث، IV/214). پيش از مورلي، استوارت در فهرست خود، نام او
را ابراهيمبن حريري آورده است (همو، IV/213)، اما اته (شم 104) احتمال داده که
حرير در اصل جرير بوده است. فهرستنويسان بعدي نيز بيشتر «جرير» ذکر کردهاند
(نک: پاکستان، 718؛ عباسي، 399؛ آفتاب اصغر، 90).
شهرت ابراهيمبن جرير به سبب تنها اثر تاريخي اوست که با نامهاي تاريخ ابراهيمي يا
تاريخ همايوني يا تحفه التواريخ خوانده شده است (اته، همانجا؛ ريو، شم 2049؛
بلوشه، شم 336؛ پاکستان، عباسي، همانجاها). همچنين از آن با عنوان تواريخ همايوني
نيز ياد شده است (اشرف، شم 577؛ اليوت، همانجا). ظاهراً اين اثر به اعتبار مؤلف آن
تاريخ ابراهيمي و از آنجا که در دوران فرمانروايي همايون نوشته شده، تاريخ همايوني
نامگذاري شده است. اوحدي بلياني از اين کتاب همهجا با عنوان تاريخ همايوني ياد
کرده است (صص 87، 110، 275، 385، 446، 802؛ قس: گلچين معاني، 2/496، 497). اين کتاب
تاريخ عمومي مختصر عالم است که از روزگار آدم(ع) آغاز ميشود و تا زمان بازگشت
همايون شاه از ايران براي بازپس گرفتن قلمرو پيشين خويش، ادامه مييابد و در 11
رمضان 952ق/16 نوامبر 1545م، سال ورود همايون به کابل، به پايان ميرسد (ص 475).
اين اثر همچون ديگر تاريخهاي عمومي، مجموعهاي از شرح احوال پيامبران، پادشاهان و
اوليا و مردان مقدس است که به شيوهاي ساده يعني برحسب تقدم و تأخر زماني زندگي
آنان تنظيم شده است. تاريخ همايوني بدون مقدمه آغاز ميشود و فاقد هرگونه
تقسيمبندي از نوع باب يا فصل است. ميکروفيلم نسخهاي از اين کتاب در کتابخان?
مرکزي دانشگاه تهران نگهداري ميشود (مرکزي، 42، 43). اين نسخه در 4 صفر 1096ق/2
ژانوي? 1685م نوشته شده و به شمار? 1874 در ديوان هند شرقي موجود است (اته، 104).
از مقايس? تاريخ ابراهيمي با حبيبالسير خواندمير و روضه الصفاي ميرخواند، بر
ميآيد که اثر ابراهيمبن جرير تا حدي گزيده يا مختصري از آن دو کتاب است (قس:
اليوت، IV/214؛ زاخائو، 43) که گاهي بدون تغيير عبارات و احياناً بدون تصرف نقل شده
است (براي مثال نک: ص 169). با اين حال اين اثر دو ويژگي دارد: اول اينکه تقريباً
بعد از ذکر خلفاي بنيعباس مؤلف بهطور عمده، توجه خود را به تاريخ ايران در پيوند
با تاريخ هند معطوف کرده است، و بدين لحاظ در آن از آل بويه، زياريان، اخشيديان و
فاطميان مصر و بنيمروان در اندلس، که در حبيب السير مفصل ذکر شده است، سخني گفته
نشده است. دومين ويژگي آن، اين است که به شرح احوال مردان نامي از عالم و عارف بيش
از حاکمان و قدرتمندان توجه شده است، بهطور نمونه سرگذشت مأمون در 7 سطر (ص 244) و
شرح حال معروف کرخي، عارف معاصر او، در 27 سطر بيان شده است. در اين مورد تاريخ
همايوني در مقايسه با حبيب السير، هم در انتخاب افراد و هم در شرح و بسط سرگذشت
آنان بسيار متفاوت است. و هرچه به عصر مؤلف نزديکتر ميشويم اين زندگينامهها
ارزش بيشتري مييابد. جدا از ارزش کرنولوژيک کل اثر که بسيار دقيق و ارزنده است
(زاخائو، 44)، گزارشهاي تقريباً دست اول، هرچند مختصر، از سلسلههاي مسلمان محلي
هند همراه با ذکر نام و زمان حکومت حاکمان هر سلسله، از مهمترين اطلاعات تاريخي
اين کتاب است. مؤلف دربار? سلاطين مسلمان دهلي، نخست از قطبالدين ايبک و جانشينان
او (602-689ق/1206-1290م) سخن ميگويد، پس از آن به ترتيب دربار? خلجيان تا
720ق/1320م و بني تغلق تا دولت خان لودي (815ق/1412م) و بني خضر و بني لودي تا
931ق/1525م (پيروزي ظهيرالدين بابر بر آخرين فرد خاندان بني لودي) گزارش ميدهد و
سپس به ملوک گجرات (793-943ق/1391-1536م) ميپردازد. در اين بخش در مورد افغانيان و
حکام بنگاله و بهمنيان توضيح چنداني نداده است، و اين شايد به سبب دشمني برخي از
حاکمان اين سلسلهها با بابر و همايون، مخدومان مولف، بوده باشد، اما بيشترين
اهميت اين تاريخ در شرح وقايع دوران بابر و همايون است. در اين مورد، ظاهراً اثر
ابراهيمبن جرير بر دو کتاب تالي خود، طبقات اکبري نوشت? نظامالدين احمد (که جلد
دوم آن را جمع به دوران بابر و همايون است) و اکبرنام? شيخ ابوالفضل علامي (که جلد
اول آن به حکومت بابر و همايون پرداخته است) هم به لحاظ دقت کرنولوژيک و هم از لحاظ
رواني و شيوايي زبان برتري دارد. جدا از ارزشهاي تاريخنگاري، اين کتاب از نظر
ترويج تاريخنويسي به زبان فارسي در هند داراي اهميت است. از لحاظ زبان، مختصات نثر
متوسط دور? تيموري در اين اثر کاملاً پيداست. استعمال فعل به صيغ? وصفي جديد، ايجاز
و اختصار، سادگي و رواني، همراه با کاربرد نثر فني (سجع و موازنه و ديگر صنايع
لفظي) در جاهايي که سخن از پادشاهيا بزرگان است. از ويژگيهاي نثر تاريخ همايوني است
(براي نمونه نک: صص 469-472). به هر صورت نثر کتاب خوب و روان و موجز است.
تاريخ همايوني ظاهراً تاکنون به طبع نرسيده است. براي آگاهي از نسخههاي خطي اين
کتاب (نک: زاخائو، 43؛ اته، 104, 105؛ بلوشه، شم 336؛ اشرف، شم 577) و دو گزيده
در موز? بريتانيا (ريو، 1046, III/1013، نک: استوري، 113, 1239؛ منزوي، 4121،
4122)، و نيز دو نسخ? ديگر آن در موز? ملي پاکستان کراچي (پاکستان، 718) و کتابخان?
دانشگاه پنجاب لاهور، گنجين? آذر (عباسي، 399) وجود دارد.
مآخذ: آفتاب اصغر، تاريخنويسي فارسي در هند و پاکستان، لاهور، 1364ش؛ ابراهيم ابن
جرير، تاريخ همايوني، نسخ? عکسي موجود در کتابخان? مرکز؛ اوحدي بلياني، محمدبن
معينالدين، عرفات العاشقين، نسخ? عکسي کتابخان? ملک، شم 5324، موجود در کتابخان?
مرکز؛ پاکستان، خطي فارسي؛ عباسي، خطي فارسي؛ گلچين معاني، احمد، تاريخ تذکرههاي
فارسي، تهران، 1363ش؛ مرکزي، ميکر.فيلمها؛ منزوي، خطي؛ نيز:
Ashraf, M., The Persian Manuscripts, Hyderabad, 1966; Blochet, E., Catalogue des
manuscripts persans, Paris, 1912; Elliot, H. M. and John Dowson, The History of
India, Allahabad, Kitab Mahal; Ethé, Hermann, Catalogue of Persian Manuscripts,
Oxford, 1903; Rieu, Charles, Catalogue of the Persian Manuscripts, London, 1966;
Sachau, E., Catalogue of the Bodleian Library, Oxford, 1889; Storey, C. A.,
Persian Literature, London, 1927.
محمد عبدعلي