دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 2

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آلماآتاجلد: 2نويسنده: عنايت الله رضا 
 
 
شماره مقاله:461















آلْماآتا، پايتخت جمهوري شوروي قزاقستان و مرکز استاني به همين نام. جمعيت شهر
آلماآتا در 1976م درحدود 000‘851 نفر (BSE3, I/449) و جمعيت استان آلماآتا تا اول
ژانوي? 1972م درحدود 000‘526‘1 نفر بود (همان، XI/146). مساحت استان آلماآتا را را
700‘104 کم‍ 2 نوشته‌اند (همانجا)، ولي در کتاب «جمهوري شوروي قزاقستان » اين رقم
000‘108 کم‍ 2 آمده است (ص 475). اين داستان داراي 5 شهر و 6 قصب? بزرگ است (BSE3,
XI/146).
وجه تسميه: در سده‌هاي ميانه، نام اين شهر آلماليغ بود (بارتولد، II(2)/538).
آلماليغ در بعضي نوشته‌ها به صورت آلماليق نيز آمده است. مآخذچيني، هنگام بحث
دربار? اين شهر، آن را آلماتي ناميده‌اند (همو، IV/85). جهانگردان اروپايي که در
عصر فرمانروايي مغولان به اين سرزمين گام نهادند، آلماليغ را به صورت آرمالک
نوشته‌اند (همو، III/378). در بابُرنامه که متعلق به آغاز سد? 10ق/16م است اين شهر
به صورت آلماتو و آلماتي آمده است (بابُر، 62). آلماليغ يا آلماتي را قرقيزان
«آلمالو» (يا آلمالي) مي‌ناميدند که به معناي سرزمينِ داراي سيب يا داراي باغهاي
سيب است (بارتولد، II(1)/83). در 1271ق/1855م سپاهيان اتش روسي? تزاري در محل
آلماتي استحکاماتي بنا نهادند و آن ناحيه را ورني ناميدند. استحکامات ورني به سبب
گسترش به صورت شهر درآمد و همچنان ورني ناميده شد که بخشي از استان سِميرِچيه (هفت
آب) بود (همو، II(1)/341). از 1340ق/1922م نام ورني از اين شهر برداشته شد و
آلماآتا نام گرفت (BSE3, I/449)، بارتولد بر اين عقيده است که نام کنوني شهر، به
صورتي تحريف شده، از نام پيشين گرفته شده است (II(1)83). در مورد آلماآتا معناي
دقيق و روشني ارائه نشده است؛ حتي در مآخذ رسمي شوروي پيرامون معناي آلماآتا اختلاف
وجود دارد. در دائره‌المعارف بزرگ شوروي، چ 2، آلماآتا به معناي «پدر سيب» آمده است
(II/124)، ولي در چاپ 3 همين دائره‌المعارف آلماآتا به معناي «باغ سيب» يا
«سيبستان» است (I/449). معناي اخير با نام نخست اين ناحيه «آلماليغ» مطابقت دارد.

سيماي طبيعي: آلماآتا در دامن? کوه آلاتائو در ناحي? زائيليسک قرار گرفته است و
ارتفاع آن از سطح دريا 650-950 متر است. 2 رود به نامهاي آلماآتاي بزرگ و آلماآتاي
کوچک که از حوض? رود ايلي سرچشمه گرفته‌اند از شهر آلماآتا مي‌گذرند. بارتولد به
نقل از حافظ ابرو در ذکر حدود ماوراءالنهر از آلماليغ چنين ياد مي‌کند: «حد شرقي
ماوراءالنهر آن طرف که مايل به شمال است بلادِ کاشغر و ختن تا حدود مغولستان و بعد
از آن زمين اويغور، اما حدود آن طرف از غرب که متصل به شمال است دشت قپچاق و ديار
ازبک و ترکستان است، اما شمال ماوراءالنهر اقليم ششم مي‌شود، آلماليغ و بلاسغون و
آن مجموع بلاد ترک است» (VIII/84-85). ابن بطوطه شهر آلماليغ (آلماليغ) را سر حد
بين بلاد ماوراءالنهر و چين نوشته است (1/412). وي در جاي ديگر آلماليغ را پايتخت
مغولان مي‌نامد (1/423). جويني آلماليغ را از نواحي سرزمين قراختاي مي‌داند (1/48).
بنابر نوشت? قزويني آلماليغ شهري بوده بر روي رود ايلي که به درياچه بالکاش مي‌ريزد
(1/31، حاشيه).
مجموع اراضي استان آلماآتا حدود 4? کل اراضي قزاقستان را تشکيل مي‌دهد(«جمهوري
شوروي قزاقستان»، 475). آلماآتا يکي از زيباترين و خوش منظره‌ترين شهرهاي قزاقستان
و اتحاد شوروي است. اين شهر در عهد مغولان اقامتگاه تابستاني جغتاي بود و بنا بر
نوشت? جويني «در بهار و تابستان با بستان اِرَم مشابهت داشتي» (1/226، 227). در بخش
جنوبي شهر انبوهي از باغهاي سيب، گلابي، آلبالو، آلو و تاکستانها قرار دارد.
آلماآتا شهري است سبز و خرم که به هر نفر از اهالي 50 م‍ 2 فضاي سبز تعلق مي‌گيرد
(BSE2, II/125). در جنوب آلماآتا قله‌هاي معروف تالگار به ارتفاع 017‘5 متر و
کومسومولسک به ارتفاع 376‘4 متر از سطح دريا ديده مي‌شوند (همانجا). دماي متوسط
هواي آلماآتا در ژوئيه ْ3/22 و در ژانويه ْ8- سانتي‌گراد است (BSE3, I/449). شهر
آلماآتا از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب به تقريب تا حدود 20 کم‍ گسترش دارد.
آلماآتا چندين‌بار دچار زمين لرزه شده که عمده‌ترين آنها در 1305ق/1888م و
1329ق/1911م بوده است. از اين‌رو اکثر بناهاي جديد آن با محاسب? خطر زمين لرزه
احداث شده‌اند (همان، I/450).
سابق? تاريخي: در سد? 6م در سرزمين قزاقستان از جمله استان آلماآتا، خاقانات
(خاقان‌نشين) تورگش بنيان يافت. از 149-329ق/766-941م خاقانات قارلوق بر اين خطه
فرمانروايي داشت. طي سده‌هاي 2-4ق/8-10م دين اسلام به مناطق جنوبي قزاقستان که
ناحي? آلماآتاي کنوني جزئي از آن به شمار مي‌رفت، راه يافت. طي سده‌هاي 3-5ق/9-11م
اين سرزمين تابع غُزان شد. در نيم? نخست سد? 4ق/10م ترکان به اين ناحيه حمله‌ور
شدند و دولت قراختاييان در آنجا تشکيل شد که پس از گذشت يک قرن محدود? فرمانروايي
آن تا کاشغر، هفت آب (هفت رود) و ماوراءالنهر گسترش يافت. در سد? 6ق/12م کيدانها که
از اقوام کوچند? ساکن شرق منچوري بودند، به اين سرزمين حمله بردند و تا عهد مغولان
(616-618ق/1219-1221م) فرمانروايي داشتند (BSE3, XI/149). مآخذ اسلامي نخستين بار
در سد? 7ق/13م از آلماليغ ياد کرده‌اند. جويني «اوزار» را نخستين فرمانرواي اين
سرزمين ناميده است (1/57). بارتولد به نقل از جمال‌الدين قرشي او را بوزار نيز
نوشته است. وي عنوان طغرل‌خان داشت و تختگاه او آلماليغ بود (III/470). جمال‌الدين
قرشي که پدرش حافظ قرآن بود و در 628ق/1231م در آلماليغ تولد يافت، شرحي پيرامون
اين ناحيه نوشته است (همو، III/357, V/122, 155, VIII/101). به هنگام تأسيس دولت
قراختاييان پس از 525ق/1131م خان‌نشينهاي مسلمان تابع خان بلاساغون بودند و گروهي
از آنان از جمله مسلمانان قارلوق در آلماليغ سکني داشتند (همو، V/590). ارسلان‌خان
فرمانرواي قارلوق پس از 613ق/1216م بر آلماليغ فرمان مي‌راند (همو، V/622). در
615ق/1218م در اردوي مغولان واحدهاي مسلمان وجود داشتند که عمدتاً از نواحي قاياليغ
و آلماليغ بودند (همو، V/131). آلماليغ در اوايل سد? 7ق/13م مدتي در محاصر? کوچلک
(کوشلوک) خان نايمان فرمانرواي قراختاييان قرار داشت. ولي او نتوانست بر اين شهر
دست يابد. سرانجام لشکريان مغول اين شهر را تصرف کردند (جويني، همانجا). چنگيزخان
که قصد انتقامجويي از سلطان محمد خوارزمشاه را داشت، نخست تصميم گرفت کار کوچلک را
که متحد خوارزمشاه بود، بسازد. وي سردار خود جبه‌نويان (يمه نويَن) را مأمور پيکار
با او کرد. جبه‌نويان نخست حاکميت مغولان را بر آلماليغ تثبيت کرد و فرزند يوزار به
نام سوکنک تکين را که پدرش کشته شده بود، به فرمانروايي آلماليغ گمارد. بارتولد
تاريخ اين واقعه را حدود 608ق/1211م همچنان در تصرف مغولان بود. در 651ق/1254م ارگن
خاتون بر آلماليغ فرمانروايي داشت (همو، I/565). در جامع‌التواريخ رشيدي ضمن بحث از
لشکرکشي هولاکو به ايران، آمده است که وي به همراه زنان و فرزندان بزرگ‌تر خود
اباقاآن و يشموت چون به حدود آلماليغ رسيد اورغنه (ارگن) خاتون به استقبال آمد (صص
24-25). جويني نيز به اين نکته اشاره کرده است، ولي بانوي مذکور را «اورقينه خاتون»
نوشته است (3/97). جومقور پسر دوم هولاکو نيز مدتي فرمانرواي آلماليغ بود
(رشيدالدين فضل اللـه، 3/9). چان ــ چون (چانگ ــ چون) سياح چيني که در ربيع‌الآخر
620ق/مه 1223م، در عهد فرمانروايي جغتاي، از دشت ايلي (ايلا) گذشته است، از وجود
شهر بزرگ آلماليغ در آن دشت ياد کرده است (بارتولد، IV/82, 84, 103). آلماليغ در
روزگار فرمانروايي مغولان در ده? اول و دوم سد? 8ق/14م يکي از مراکز فعاليت مبلّغان
مسيحي کاتوليک اروپا بود. کاتوليکها در آلماليغ کليسايي زيبا و اسقف داشتند. فعاليت
کاتوليکها در 740-741ق/1339-1340م به روزگار فرمانروايي علي سلطان با سرکوبي خونين
مسيحيان پايان گرفت (همو، IV/79). احتمال مي‌رود بناي کليسايي که مسيحيان پايان
گرفت (همو، IV/79). احتمال مي‌رود بناي کليسايي که مسيحيان پايان گرفت (همو،
IV/79). احتمال مي‌رود بناي کليسايي که مسيحيان در آلماليغ ساختند متعلق به نيم?
اول سد? 8ق/14م باشد (همو، V/163). در روزگار فرمانروايي مغولان راه بازرگاني جديدي
ميان اروپا و آسيا پديد آمد که از سواحل ولگا، اورال، اورگنج، اُتْرار و آلماليغ
مي‌گذشت (همو، III/54). پس از ضعف مغولان از سد? 9ق/15م نواحي جنوبي قزلقستان از
جمله آلماليغ زير فرمان خاندانهاي ازبک قرار گفت. در اواخر سد? 9ق/15م و اوايل سد?
10ق/16م خان‌نشين قزاقها تأسيس شد که رفته رفته در سد? 11ق/17م استقلال يافت (BSE3،
همانجا). در سد? 12ق/18م اختلاف ميان خانهاي قزاقستان بالا گرفت. در اين زمان
برجسته‌ترين خان آن سرزمين شخصي به نام ابوالخير بود که در نتيج? جنگهاي داخلي در
1162ق/1749م کشته شد و پسرش نورعلي جانشين وي گرديد. در اواخر سد? 12ق/18م نواحي
جنوبي قزاقستان تابع خان خوقند شد. در 1237ق/1822م اهالي جنوب قزاقستان عليه خان
خوقند به شورش برخاستند، ولي شورش مذکور بيرحمانه سرکوب شد. دولت روسي? تزاري نفوذ
خود را در نواحي مختلف آسياي مرکزي گسترش داد. طي سالهاي 1253-1264ق/1837-1848م
مردم قزاقستان بر ضد روسها که در آسياي ميانه نفوذ کرده بودند، به شورش برخاستند
(بنيگسن، 21). در 1270ق/1854م واحدهاي ارتش روسيه به استحکامات خان خوقند در اق
مسجد حمله بردند و آن را به تصرف آوردند. در 1277ق/1860م خدايراخان، خان خوقند،
سپاهي شامل 000‘20 نفر به آلماآتا اعزام داشت تا استحکامات ورني را تصرف کند، ولي
در ربيع‌الآخر/اکتبر همان سال نيروهاي خدايارخان دچار شکست شدند. متعاقب اين شکست
هم? اراضي هفت آب به تصرف ارتش روسيه درآمد و قزاقستان به عنوان بخشي از امپراتوري
روسيه اعلام گديد. در 1284ق/1867م منطق? مذکور به عنوان استان «هفت رود و سير دريا»
اعلام و و فرماندار کلي براي ادار? آن تعيين شد. متعاقب آن روسها در اين منطقه بالغ
بر 500 پايگاه نظامي پديد آوردند (BSE3, XI/150) از 1308ق/1891م آلماآتا به يکي از
تبعيدگاههاي محکومين سياسي روسيه بدل گشت. در 1335ق/1917م اهالي آلماآتا به رهبري
اَمان گَلْدي ايمانف، عليه دولت روسي? تزاري به شورش برخاستند (BSE2, II/146)
آلماآتا در دوران جنگهاي داخلي به يکي از مراکز سياسي منطق? سميرچيه بدل گشت. طي
سالهاي 1322-1337ق/1904-1919م مسلمانان ساکن دشتهاي قزاقستان، به‌ويژه منطق?
آلماآتا، جمهوري بالنسبه مستقلي پديد آوردند. يکي از مشخصات اين نهضت تمايل مردم به
حفظ اسلام بر پاي? اصول و مباني ملي بود (بنيگسن، 21).
جمعيت: شهر الماآتا در 1345ق/1926م حدود 600‘45 نفر و در 1358ق/1939م 000‘222 نفر
جمعيت داشت. در دوران جنگ دوم جهاني گروه کثيري از روسها و ديگر اقوام ساکن اتحاد
شوروي به اين شهر کوچ کردند. در 1379ق/1959م شمار? جمعيت آلماآتا به 000‘456 نفر
رسيد (BSE3, I/449) در ده? ششم و هفتم سد? 20م کوچ اهالي براي کشت زمينهاي بکر و
باير قزاقستان شدت گرفت. از اين‌رو شهر آلماآتا به عنوان مرکزي اداري از اهميت
بيش‌تري برخوردار گشت. در 1969م شمار? سکن? اين شهر به 000‘684 نفر رسيد (همانجا) و
در 1976م به بيش از 000‘851 نفر افزايش يافت (همان، XI/146). جمعيت استان آلماآتا
تا اول ژانوي? 1972م 000‘526‘1 نفر بود. مردم بومي آلماآتا قزاق هستند. ديگر اقوام
ساکن اين سرزمين، روسها، که اکثريت اهالي را تشکيل مي‌دهند، اوکرائينيها، تاتارها،
ازبکها، بلوروسها و اويغورها هستند (همان، XI/148). مردم بومي قزاقستان از جمله
اهالي آلماآتا مسلمان و حنفي مذهبند. پيروي از طريقت قادريّه نيز در آلماآتا رايج
است (بنيگسن، 63). قادريه گروهي از صوفيه و منسوب به عبدالقادر جيلاني هستند. از
شمار? مسلمانان شهر و استان آلماآتا به سبب فقدان آمار، اطلاع دقيقي در دست نيست.
طبق آمار در اول ژانوي? 1976م کل جمعيت جمهوري شوروي قزاقستان را 000‘337‘14 نفر
نوشته‌اند (BSE3, XXIV, (2)/518) اين تعداد در 1979م افزايش يافت.از مجموع سکن? اين
سرزمين تا 1979م شمار? مسلمانان را 000‘556‘6 نفر ذکر کرده‌اند که به‌طور نسبي 7/0?
مجموع اهالي را تشکيل مي‌دهند (بنيگسن، 6, 9). مسلمانان تنها بوميان اين سرزمين
نيستند، بلکه اقوام مسلمان از آسياي مرکزي و قفقاز به‌ويژه تاتارها، ازبکها و
اويغورها نيز در آنجا زندگي مي‌کنند. قزاقستان تنها جمهوري شوروي در اسياي مرکزي
است که در آن شمار? روسها و اهالي غيرمحلي بيش از مردم بومي است. گرچه در تاشکند،
دوشنبه و عشق‌آباد شمار? مسلمانان از روسها افزون‌تر است، ولي در آلماآتا تعداد
مسلمانان کمتر از روسهاي مهاجر شده است (همانجا). جمعيت قزاقستان را در 1979م حدود
283‘684‘14 نفر و شمار? قزاقهاي ساکن اين سرزمين را، 349‘289‘5 نفر نوشته اند
(آکينر، 294). بنابراين نسبت قزاقها به افراد غيرمحلي در سرزمين خودشان 36? است
(همانجا). اين نسبت دست کم در مورد شهر آلماآتا نيز صادق است.
اقتصاد و مراکز علمي: تاريخ اول سد? 20م، اهالي استان آلماآتا همانند ساير نواحي
جمهوري قزاقستان به کشاورزي و دامپروري اشتغال داشتند و به تقريب فاقد صنعت بودند،
اما آلماآتا رفته رفته به شهري بالنسيه صنعتي تبديل شد. عمده‌ترين تأسيسات صنعتي
آلماآتا در زمين? صنايع را مواد خام کشاورزي و دامپروري محلي تشکيل مي‌دهد. گوشت،
شير و ديگر فرآورده‌هاي دامي، گندم، توتون، چاي، انگور و سيب از جمله محصولات عمد?
آلماآتا به شمار مي‌رود. کشبافي، نخ‌ريسي و پارچه‌بافي بخش عمده‌اي از صنايع سبک
آلماآتا است. خط آهن نووسيبيرسک ــ تاشکند و نيز جاد? فرونزه ــ سمي پالاتينسک که
تا مرز جمهوري خلق چين امتداد دارد، از شهر آلماآتا مي‌گذرد (BSE3, I/450). آلماآتا
داراي تأسيسات برق آبي است که بر روي رود ايلي بنا شده است اين شهر داراي
کارخانه‌هاي توليد فلز، ماشين‌سازي، توليد کفش، تهي? کشباف، روغن‌کشي و تهي? کنسرو
است (همان، XXIV/451).
آلماآتا بزرگ‌ترين مرکز فرهنگي جمهوري قزاقستان است. فرهنگستان علوم جمهوري شوروي
قزاقستان که در 1946م تأسيس گرديد، در اين شهر واقع است. اين فرهنگستان داراي 20
انستيتو و 40 مؤسس? پژوهشي است («جمهوري شوروي قزاقستان»، 487). از ديگر مراکز
فرهنگي اين شهر، آکادمي کشاورزي با 80 مؤسس? پژوهشي است (همان، 488). آلماآتا داراي
12 دانشکده، 13 آموزشگاه و 64 دبيرستان کامل و 7 کلاسه است. در اين شهر 40 کتابخانه
و 3 موزه فعاليت دارند. در قزاقستان چند روزنامه و مجله به زبانهاي روسي و قزاقي و
اويغوري منتشر مي‌شود (همان، BSE3, I/450; 486).
مآخذ: ابن بطوطه، سفرنامه، ترجم? محمدعلي موحد، تهران، 1348ش؛ جويني، عطاملک، تاريخ
جهانگشاي، به کوشش محمد قزويني، ليدن، 1911-1937م؛ رشيدالدين فضل اللـه، جامع
التواريخ، به کوشش عبدالکريم علي اوغلي علي‌زاده، باکو، 1957م؛ قزويني، محمد، حاشيه
بر تاريخ جهانگشاي جويني، ليدن، 1329ق/1911م؛ نيز:
Akiner, Shirin, Islamic Peoples of Soviet Union, 1986; B?bur P?dsh?h Ghazi,
Zahiru'd din Muhammad, B?bur-N?me (Memoirs of Babur), V. V., Sochineniia,
Moskva, 1960-1977; Benigsen, A., Musulmane v SSSR, Paris, 1983; BSE2; BSE3;
Kazakhskaia SSR, ed N. N, Baranskii, Moskva, 1957.
عنايت‌اللـه رضا
 






/ 440