شماره مقاله:853
اِبْنِ اَبى مَنْصور، ابوعلى يحيى، منجم ايرانى (د پس از 215ق/ 830م).
نام اصلى وي «بزيست» (ابن اسفنديار، 137) و بر كيش زرتشت بود . او در
طبرستان زاده شد و پدرش فيروزان كه در منابع به عنوان ابومنصور از او ياد
مىشود، منجم منصور خليفه بود (خطيب، 4/318؛ ابن خلكان، 6/79). بزيست در آغاز
كار در خدمت فضل بن سهل وزير مأمون، كه خود ستارهشناس بود، به سر مىبرد و
گفتهاند كه فضل در احكام نجوم به رأي بزيست عمل مىكرد (همانجا). به هر
صورت، تنجيم او به كار فضل نيامد، و وي سرانجام - شايد به فرمان مأمون -
به نيرنگ در گرمابه كشته شد (شعبان، 202/ فورية 818). پس از قتل فضل، كار
بزيست بالا گرفت؛ مأمون او را به خدمت خواند و وادارش كرد تا مسلمان شود و
نام مسلمانى بر خود نهد. پس بزيست پسر فيروزان به يحيى بن منصور (ترجمة
نام پارسى او) بدل شد و در شمار منجمان مأمون درآمد و بعدها رئيس آنان
گرديد. در بيشتر مأخذ نام او را يحيى بن ابى منصور نوشتهاند (ابن صاعد، 50
-51).
به گفتة ابن اسفنديار (ص 307) يحيى با دعوي اينكه طالع مولود مازيار
پسرقارون به سعد مقرون است و از او خيري به دستگاه خليفه خواهد رسيد،
مأمون را بر آن داشت تا هم ولايتى او مازيار را از سوي خويش به طبرستان
فرستد، اما مازيار از فرصتى كه به دستش افتاده بود، سود جست و نافرمانى پيش
گرفت و گرچه سرانجام شكست خورد، سالها ماية نگرانى حكومت بغداد بود. اين
روايت بدين گونه نيز تفسير شده است كه ابن ابى منصور به انديشة پايان
بخشيدن به تسلط خلفاي عباسى بر ايران، با مازيار تبانى كرده بوده است
(هدايت، 100).
پس از آنكه به دستور مأمون، در شماسية بغداد رصدخانهاي برپا گرديد، تنى چند
از ستارهشناسان مأمور شدند تا گزارشها و ارقامى را كه در زيج بطلميوس و كتاب
المجسطى در بارة حركات خورشيد و ساير كواكب آمده، آزمايش كنند. سرپرستى اين
ستارهشناسان با يحيى بن ابى منصور بوده است (ابن صاعد، همانجا). به گفتة
ابوريحان بيرونى اين رصدها از 213ق/828م آغاز شده است (ص 66)، اما ابن
صاعد سال 214 ق (همانجا) و قفطى سالهاي 215-217ق (ص 357) را ذكر كرده است.
سخن درست، گزارش بيرونى است و در حقيقت، رصدها از 213ق آغاز شده و بر پاية
بيشتر مآخذ تا زمان مرگ مأمون (218ق/ 833م) ادامه يافته است.
طى همين سالها رصدهاي مشابهى نيز در كوه قاسيون دمشق صورت گرفته است
(همانجا؛ ساييلى، .(56 توضيح ابوريحان جالب توجه است كه به علت اختلاف
فاحش ميان مقادير به دست آمده براي حداقل و حداكثر ارتفاع خورشيد در
اندازهگيريهاي سال 213 و 214ق در شماسيه، مأمون نتايج رصد نخستين را
نادرست شمرده و رد كرده است (همانجا). سخن ابن صاعد (همانجا) دائر بر اينكه
مقصود منجمين از رصد حركات سيارات، زمان مرگ مأمون بوده و سرانجام نيز به
اين كشف دست يافتهاند، اعتباري ندارد.
جداولى كه بدين ترتيب فراهم آمد، عناوين گوناگونى همچون ممتحن، مأمونى و
دمشقى يافت و هر دسته از آنها به يكى از رصدگران مأمون نسبت داده مىشد،
اما مىتوان احتمال داد كه همة آنها حاصل كار همه يا عدة زيادي از آن
ستارهشناسان بوده است (سوتر، .(8 بسياري از اين جداول به همراه آثار
ديگري در مجموعهاي با عنوان الزيج الممتحن الرصدي المأمونى در اسكوريال
(شم 927 ; 2 ESC) نگهداري مىشود. تعيين اينكه كدام يك از جداول موجود در
اين نسخه از زيج اصلى نقل شده است، دشوار است. 5 جدول صريحاً به يحيى
بن ابى منصور نسبت داده شده است. اما جدولهاي ديگري نيز هست كه به ابى
اعلم (د بعد از 350ق/961م)، ابوالوفاء بوزجانى (328- 378ق/ 940- 988م) و
كوشيار بن لبّان منسوب شده است و در مورد بقيه هنوز بايد بررسيهاي بسيار
صورت گيرد (ابن ابى منصور، 14، 39، 71-73، 98-101، 122، 138؛ كندي، 2؛
VI/136-137 .(GAS, در بارة اين نسخة خطى، دو بررسى در 1956م منتشر شده است؛
يكى با عنوان «زيجآزمايششده1» به قلمورنت2 در«بزرگداشت ميلاسواليكروزا3»
و ديگري زير عنوان بررسى جداول نجومى اسلامى4» به قلم كندي5 در خلاصة
مذاكرات انجمن فلسفة امريكا6» (كندي، 3). از جداول منسوب به يحيى چنين بر
مىآيد كه وي به روشهاي رقومى اهميت بسيار مىداده است V/227) .(GAS,
همچنين، اين نكته جالب توجه است كه وي براي تعيين اوقات كسوف و خسوف
از يك روش تقريب استفاده كرده كه بطلميوس با آن آشنا نبوده است. روش
مورد استفاة وي احتمالاً از ابتكارات منجمين ايرانى عصر ميانه و يا
ستارهشناسان هندي بوده است VI/136) .(GAS,
نقص كار ابن ابى منصور را در قياس با ستارهشناسان پس از وي، در اين
شمردهاند كه به توضيح پايههاي نظري روشهاي مورد استفاده خويش
نمىپرداخته است (همانجا). سزگين فهرست مطالب نسخة خطى اسكوريال را به دست
داده است (همان، .(136-137 چاپ عكسى اين نسخه در 1986م با عنوان « الزيج
المأمونى الممتحن، تأليف يحيى بن ابن منصور»، در فرانكفورت منتشر شد.
اثر ديگر يحيى رسالهاي است با عنوان مقالة فى عمل ارتفاع سدس ساعة لعرض
مدينة السلام (ابن نديم، 334). همچنين جمعى از ياران يحيى در دمشق به
فرمان مأمون به محاسبة پيرامون زمين و قطر آن پرداختند و رقمى نزديك به
آنچه امروز مىدانيم، به دست آوردند (ورد، 1/347، 355).
ابن ابى منصور در كنار محمد بن موسى خوارزمى و چند تن ديگر از كاركنان بيت
الحكمة بود كه سهل بن هارون سرپرستى آن را به عهده داشت (جواد، 131). وي
به هنگامى كه مأمون را در لشكركشى به طرسوس همراهى مىكرد، درگذشت و در
حلب در گورستان قريش به خاك سپرده شد. به نوشتة ابن خلكان، در زمان او
قبر ابن ابى منصور بر جاي بوده است (6/97). افراد خاندان يحيى به آل
مُنّجم (نك: ه د، ابن منجم) معروف شدند.
مآخذ: ابن ابى منصور، يحيى، الزيج المأمونى الممتحن، فرانكفورت، 1986م؛
ابن اسفنديار، محمد، تاريخ طبرستان، به كوشش عباس اقبال ، تهران، 1320ش؛
ابن خلكان، وفيات؛ ابن صاعد اندلسى، صاعد، طبقات الامم، به كوشش لويس
شيخو، بيروت، 1912م؛ ابن نديم، الفهرست؛ ابوريحان بيرونى، تحديد نهايات
الاماكن لتصحيح مسافات المساكن، ترجمة احمد آرام، تهران، 1352ش؛ ثعالبى،
يتيمة الدهر، قاهره، 1366ق/1947م؛ جودا، مصطفى، دليل خارطة بغداد المفصل،
بغداد، 1985م؛ خطيب بغدادي، احمد، تاريخ بغداد، قاهره، 1349ق/1930م؛ قفطى،
على، تاريخ الحكماء به كوشش يوليوس ليپرت، لايپزيگ، 1903م؛ كندي، ادوارد،
مقدمة الزيج المأمونى الممتحن (نك: ابن ابى منصور در همين مآخذ)؛ ورد،
عبدالامير محمد امين، «اصول العربية لعلم الاراضة» ابحاث الندوة العالمية
الاولى لتاريخ العلوم عندالعرب، جزء اول، حلب، 1976م؛ هدايت، صادق،
مازيار، تهران، 1356ش؛ نيز:
ESC 2 ; GAS; Say o l o , Aydin, The Obseruatory in Islam, Ankara, 1960; Suter,
Heinrich, Die Mathematiker und Astronomen der Araber und ihre Werke, Leipzig,
1900. محمد على مولوي
تايپ مجدد و ن * 1 * زا
ن * 2 * زا