دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 2

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آل عسيرانجلد: 2نويسنده: صمد موحد 
 
 
شماره مقاله:437















آلِ عُسَيْران، از خانواده‌هاي کهن بَعْلَبَک (لبنان) که به جبل عامل کوچيدند و در
صيدا ثروت و شهرت يافتند. افراد درخور ذکر اين خاندان بدين شرحند: 1. نياي ايشان
عسيران، با ثروتي که در بعلبک فراهم آورده بود، املاک بسياري در صيدا خريد که هنوز
بسياري از آنها به نام او باقي است؛ 2. فرزند او علي، گمنام بود؛ 3. نواده‌اش عبيد
ظاهراً کاري جز ادار? املاک نداشت (سند يکي از دعاوي ملکي او موجود است. نک‍ :
اعيان الشيعه)؛ 4. حاج ابراهيم پسر عبيد (1190ق/1776م)، مدفون در گورستان صيدا. او
علاوه بر ثروت بسيار، قدرت و نفوذ سياسي نيز کسب کرد و به دفاع از شيعيان جبل عامل
شهرت يافت. از ميان فرزندان حاج ابراهيم، دو تن قابل ذکرند: حاج حسين (د قبل از
1293ق/1876م)، و محمد؛ 5. حاج حسين نفوذ سياسي خاندان خويش را وسعت بسيار بخشيد.
چون در زمان او شيعيان جبل عامل از هر طرف آزار مي‌ديدند، وي با عم? ناصرالدين شاه
که به حج مي‌رفت، در شام ديدار کرد و او را از مظلوميت و تنگدستي شيعيان آگاه ساخت.
عم? شاه هنگام بازگشت از مکه، حسين را «شال ترمه» و «نشان شير و خورشيد» بخشيد. پس
از آن نيز به اشارت وي و تقاضاي شاه ايران از عبدالمجيد، سلطان عثماني، حسين در
1265ق/1849م به عنوان «شهبندر» ايرانيان در صيدا انتخاب شد (اصل فرمان در آرشيوهاي
محکم? شرعي صيدا موجود است). از آن پس وي، افزون بر ثروت شخصي و مال کلاني که از
همسرش به ارث برده بود، از امتيازات خاص بيگانگان نيز برخوردار شد. پس از مرگ حاج
حسين، سلطان عثماني به بهان? اينکه او اجنبي بود، املاکش را ضبط کرد، اما فرزندش
علي به منظور استرداد دارايي پدر به قسطنطنيه شتافت. در همان سال (1293ق/1876م)
ناصرالدين شاه نيز به آستانه (استانبول) رفت و در آنجا به حاج علي و پسرعمش حاج
احمد نشان شير و خورشيد داد و فرمان شهبندري صيدا را براي علي از سلطان عبدالحميد
گرفت و بدين‌سان، هم? املاک آل عسيران آزاد گرديد. کامل پاشا زماني که والي بيروت
شد (پيش از صدارت عظمي)، به سبب بي‌عنايتي با ايرانيان، از بازديد «کنسول صيدا»
خودداري کرد. حاج علي از طريق سفارت ايران در آستانه، باب عالي را بر آن داشت که
کامل پاشا را به مراعات آداب سياسي فرمان دهد. فرزند او عبداللـه نيز شهبندر صيدا
بود. اعضاي ديگر اين خاندان (فرزندان ابراهيم) به پارسايي و علم بيش‌تر از اخلاف
خود شهرت يافته‌اند؛ 6. حاج محمد پسر ابراهيم در پي تحصيل دانش به نجف اشرف رفت،
اما به رغم پارسايي بسيار، بيش از 2 سال در آنجا دوام نياورد و به صيدا بازگشت و
بازرگاني پيشه کرد. گفته‌اند که او 3 ماه از هر سال را روزه مي‌گرفت؛ 7. فرزند او
حاج حسن از راه بازرگاني باز هم بر ثروت پدر افزود (داراي 20 دهکده در جبل عامل و
باغها و دکانهاي متعدد در صيدا بود)، اما به پارسايي نيز شهرت داشت و خانه‌اش
پناهگاه شيعيان و محل نماز و مراسم روضه‌خواني بود؛ 8. فرزند او حاج احمد (د پس از
1330ق/1912م، نک‍ : اعلام الشيعه) به دانش و ادب نيز روي آورد. وي در آستانه همراه
پسرعمش علي به حضور ناصرالدين شاه رسيد و از جانب وي و به فرمان سلطان عبدالحميد
کنسول عکا شد، اما پس از چند سال از آن کار استعفا داد و به بازرگاني و جهانگردي
پرداخت. ترکي و فارسي را آموخت و جُنگي به نام کشکول تأليف کرد که نسخ? آن در دست
نوادگانش باقي است؛ 9. شيخ محيي‌الدين فرزند حاج احمد مفتي جبل لبنان بود؛ 10. شيخ
منير (ز 1294ق/1877م) برادر حاج احمد، بيش از ديگران به علم روي آورد. اعيان الشيعه
از قول همو شرح احوال بزرگان آل عسيران را نقل کرده است (2/497). وي در نجف اشرف
تحصيل کرد و سپس در بيروت قضاوت شيعيان را به عهده گرفت. دو کتاب از او به جاي
مانده است: کشف الستار في الرد علي ماکتبه صاحب المنار (الذريعه، 18/38)؛ تعديل
الميزان، صيدا، 1332ق/1914م، که شيخ منير کوشيده است که در آن نظرات جمال‌الدين
قاسمي، محمد حسين آل کاشف الغطاء و محمد بهجت بيطار را هماهنگ سازد؛ 11. توفيق
(برادر ديگر منير و احمد)؛ 12. شريف عسيران (1308-1373ق/1891-1954)، آخرين فرد
مشهور اين خاندان است که از دانشگاه آمريکايي بيروت دکتراي پزشکي داشت.
مآخذ: آقابزرگ، الذريعه، 4/211؛ همو، طبقات اعلام الشيعه (القرن الرابع عشر)،
بيروت، 1390ق، صص 93، 94؛ امين، محسن، اعيان الشيعه، بيروت، 1403ق، 2/498؛ کحاله،
عمررضا، معجم المؤلفين، بيروت، 1376ق، 1/197، 4/292، 13/24؛ مدرس، محمدعلي، ريحانه
الادب، تبريز، 1346ش، 8/469-470.
صمد موحّد
 






/ 440