ابراهيم بن ذکوان حرانيجلد: 2نويسنده: صادق سجادي
شماره مقاله:647
اِبْراهيمِبْنِ ذَکْوانِ حَرّاني، کاتب، ديوانسالار و وزير موسي ابن محمد معروف
به هادي، خليف? عباسي (169-170ق/785-786م). از آغاز کار او اطلاعي در دست نيست.
گفتهاند که همراه معلم هادي به نزد وي ميرفت تا آنکه به تدريج با خليفهزاده
دوستي يافت (ابن طقطقي، 263) و از جمل? نزديکان و نديمان وي شد (طبري، 3/583). به
روايت ديگر ابراهيمبن ذکوان از خاصان مهدي خليفه بود و چون خليفه، هادي را به
حکومت جرجان فرستاد، ابراهيم را همراه وي کرد (جهشياري، 217). اگرچه گفتهاند که
مهدي خليفه چندي بعد به سبب سعايت دشمنان ابراهيم، از فرزندش خواست که وي را باز
گرداند (ابن طقطقي، 263؛ جهشياري، 217)، ولي چنين مينمايد که بدخويي ابراهيم،
خليفه را به چنين کاري واداشته باشد. خاصه که يکبار نيز عبداللـهبن مالک رئيس
شرطه را گفت تا او را تازيانه زند (طبري، 3/583). هادي نخست از بازگرداندن ابراهيم
خودداري کرد، اما چون با تهديد خليفه مبني بر عزل خود از ولايتعهدي روبهرو شد، به
ناچار ابراهيم را با احترام روانه کرد. مهدي که در شکارگاه بود، سوگند خورد که پس
از خاتم? شکار او را به قتل آورد، اما در همان روز مسموم شد و درگذشت. چون هادي به
خلافت نشست، ربيع را وزارت داد، ولي چندي بعد او را برکنار کرد و ابراهيمبن ذکوان
را به وزارت برگماشت (مسعودي، 298) و ربيع را به رياست ديوان «زمام» گماشت. هنگامي
که ربيع درگذشت، رياست اين ديوان را نيز به ابراهيم واگذاشت (جهشياري، 217). با
اينهمه، از خلال پارهاي روايتها ميتوان دريافت که وي رياست خزانه را نيز در دست
داشته است (بيهقي، 192؛ طبري، 3/569). شايد همين مشاغل موجب شد که برخي به او عنوان
وزير نداده تنها رئيس ديوان زمامش دانستهاند (قس: دانشنامه، که معلوم نيست که چرا
رياست ديوان زمام را رئيس ديوان ماليات دانسته است). البته آشکار است که مراد ابن
عبدربه از «کاتب» که ابراهيم بن ذکوان را به آن موصوف ساخته (4/165)، همان «وزير»
است، زيرا همو، يحييبن خالد برمکي را نيز کاتب هارون دانسته است. ابراهيم در مقام
رياست ديوان زمام و احتمالاً خزانهداري، مالدوستي بيانداز? خويش را نشان داد،
چنانکه 000‘40 درهم عطاي خليفه به عيسيبن دأب را به 000‘10 دينار با وي صلح کرد
(طبري، 3/593) و از صلهاي که خليفه به ابراهيم موصلي داد، 30 کيس? آن را براي خود
برگرفت (جاحظ، 37). با آنکه گفتهاند ابراهيمبن ذکوان از يحيي برمکي که طرفدار
وليعهدي هارون بود، در نزد هادي شفاعت کرد تا از قتلش درگذشت (جهشياري، 225) و با
آنکه ظاهراً پس از مرگ خليفه، همراه يحيي براي بشارت خلافت هارون در نزد او حاضر شد
(طبري، 3/601)، ولي هارون به زودي بر او خشم گرفت و اموالش را مصادره کرد. سپس يحيي
برمکي ــ و به روايتي محمدبن سليمان، والي بصره ــ از او شفاعت کرد (همو، 3/603) و
هارون نيز اجازه داد که ابراهيم به بصره رود و منشيگري والي آنجا را برعهده گيرد
(جهشياري، 229). از آن پس خبري از او در دست نيست. اگرچه در روايتي از شخصي به نام
ابراهيم حراني ياد شده که با هارونالرشيد به حج رفته (جادالمولي، 4/92)، ولي
دانسته نيست که وي همان ابراهيم ابن ذکوان است يا کسي ديگر.
مآخذ: ابن طقطقي، محمدبن علي، تاريخ فخري، ترجم? وحيد گلپايگاني، تهران، 1350ش؛ ابن
عبدربه، احمدبن محمد، العقد الفريد، به کوشش احمد امين و ديگران، قاهره، 1367ش؛
بيهقي، ابراهيمبن محمد، المحاسن والمساوي، بيروت، 1960م؛ جاحظ، عمروبن بحر، التاج،
به کوشش احمد زکي پاشا، قاهره، 1914م؛ جادالمولي، محمد احمد و ديگران، قصص العرب،
قاهره، 1972م؛ جهشياري، محمدبن عبدوس، کتاب الوزراء والکتاب، ترجم? اوالفضل
طباطبايي، تهران، 1348ش؛ طبري، تاريخ؛ مسعودي، عليبن حسين، التنبيه والاشراف،
بيروت، دارصعب.
صادق سجادي