دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 2

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آل زيادجلد: 2نويسنده: صادق سجادي 
 
 
شماره مقاله:422















آلِ زياد، سلسله‌اي از اعقاب زياد بن ابيه که از 204 تا 409ق/819 تا 1018م، بر يمن
فرمان راندند.
در اواخر سد? 2ق/8م، به سبب مبارزاتي که ميان امين و مأمون بر سر خلافت درگرفت،
قدرت سياسي دستگاه خلافت بغداد دچار پريشاني شد و گروهي از علويان در برخي از شهرها
بر خيلفه شوريدند. يکي از اين علويان به نام ابراهيم فرزند امام موسي بن جعفر(ع)،
معروف به جزّار در 200ق/816م در مکه بر خليفه شوريد و به يمن رفت و بر آن ديار چيره
شد. مأمون عباسي به اشاره و صلاحديد فضل بن سهل، وزير خود، شخصي از اعقاب زيادبن
ابيه به نام محمدبن ابراهيم بن عبيداللـه يا عبداللـه بن زياد را امارت يمن داد و
براي سرکوب علويان روان? آن ديار ساخت. محمد پس از آنکه حج گزارد، در 203ق/818م به
يمن رفت و قبايل اشاعر و عَکّ را سرکوب کرد و بر علويان پيروز شد و تَهامه را مسخر
ساخت. وي در 204ق/819م طرح شهر زَبد را ريخت (سيد، 351) و آنجا را تختگاه خود ساخت.
آنگاه هداياي گرانبهايي به وسيل? يکي از موالي خود به نام جعفر به نزد مأمون
فرستاد. جعفر در 206ق/821م با 000‘2 سوار که مأمون او را داده بود، بازگشت. از آن
پس نيروي محمد فزون شد و او بر عدن، حَضْرَموت، صَنعا، نَجْران، ديارکنده، شِحْر،
مِرْباط، أَبْيَن و لَحِج چيرگي يافت. جعفر نيز حکومت «جبال» را در دست گرفت و شهر
مُذَيْخِرَه را در آنجا بنا نهاد که اين شهر بعداً به مِخْلافِ جعفر معروف شد. محمد
از آن پس با آنکه به استقلال در يمن فرمان مي‌راند (و از اين‌رو پايه‌گذار نخستين
دولت مستقل در يمن به شمار مي‌رود)، خطبه به نام خليف? عباسي مي‌خواند. از آن هنگام
که يمن به تصرف مسلمانان درآمد، تا آن تاريخ هيچ يک از حاکمان آن ديار دولتي مستقل
و يکپارچه که سراسر يمن را زير نگين داشته باشد، تأسيس نکرده بودند. به همين سبب
محمدبن ابراهيم بن عبيداللـه بن زياد که دولتي مستقل و وسيع در يمن بنا نهاد، در
تاريخ اين سرزمين از اهميتي ويژه برخوردار است. او تا 245ق/859م حکومت کرد. پس از
او پسرش ابراهيم تا 289ق/902م و سپس زياد پسر ابراهيم تا 291ق/904م به فرمانروايي
پرداختند. پس از زياد، برادرش ابوالجيش اسحاق بن ابراهيم بر مسند حکومت نشست. در
اواخر حکومت 80 سال? او، به رغم آنکه درآمدش به 000‘366‘1 دينار مي رسيد (ابن
خلدون، 4/455-456)، دولت آل زياد به نشيب سستي فرو افتاد. عباسيان از مدتي پيش به
سبب قدرت روزافزون آل زياد، خواستار ايجاد حکومتي در برابر آنان بودند. اين معني را
معتمد عباسي تحقق بخشيد و شخصي به نام يَعْفُر بن عبدالرّحيم را به حکومت يمن
برگزيد. براساس روايتي ديگر، يعفر در 214ق/829م به روزگار حکومت سرسلسل? آل زياد در
صنعا دولتي تشکيل داد. گرچه يعفر نتوانست بر تمام يمن چيره شود، ولي از آن وقت، اين
سرزمين ميان آل يعفر و آل زياد تقسيم شد و دولت آل زياد به ضعف گراييد. در روزگار
ابوالجيش اسحاق، شخصي به انم علي (يا محمد، همو، 4/455) بن فضل قِرْمِطي قيام کرد و
بر مذيخره چيره شد و کوشش براي چيرگي بر سراسر يمن را آغاز کرد. جعفر المَناخي امير
مذيخره، با سپاهي که ابوالجيش او را داده بود، به مقابله رفت، ولي شکست خورد و کشته
شد و ابن فضل بر جَنَد، صنعا و ذَمار تسلّط يافت. نيز يحيي بن حسين ابن قاسم بن
ابراهيم بن طباطبايي داعيِ زيدي. در يمن خروج کرد و صنعا را از دست اسعدبن يعفر
خارج ساخت، ولي آل اسعد به زودي آنجا را بازپس گرفتند و او به صَعْدَه بازگشت.
ابوالجيش تا 371ق/981م، حکومت کرد. پس از مرگش کودکي از او باقي ماند که در نامش
اختلاف کرد. پس از مرگش کودکي از او باقي ماند که در نامش اختلاف است. برخي نام او
را زياد يا ابراهيم، و بعضي عبداللـه گفته‌اند. کفالت آن طفل را خواهرش هند دخت
اسحاق و يکي از غلامان خردمند ابوالجيش به نام رشد يا رشيد به عهده گرفتند. پس از
مرگ رشد، حسين بن سلامه، از طرف هند و عبداللـه بن اسحاق که کودکي خردسال بود، زمام
امور را به دست گرفت. وي پايه‌هاي دولت ال زياد را که در آن هنگام رو به انحطاط
بود، استوار نگاه داشت و آثار عمراني بسياري نيز از خود به يادگار گذاشت. شهر
الکَدْراء (در وادي سَهام) والمَعْقِر يا القَحْمَه (در وادي ذُوال) را بنا نهاد و
مساجد بزرگ از حضرموت تا مکه بساخت و چاههاي جديد و قديم در دل بيابانها حفر کرد و
اباد ساخت. وي در 402ق/1011م پس از 30 سال فرمانروايي درگذشت. عبداللـه بن اسحاق
نيز پس از او تا 409ق/1018م که درگذشت، فرمان راند. بسياري از مورخان، مرگ عبداللـه
را مصادف با انقراض آل زياد مي‌دانند، اما ابوالفداء تصريح مي‌کند که پس از او
مرجان، غلام حسين بن سلامه، کودکي به نام ابراهيم بن عبداللـه را ــ که شايد پسر
عبداللـه بن اسحاق بوده است ــ به حکومت برداشت و با ياري عم? وي، به نيابت از امير
خردسال زمام امور را در دست گرفت. مرجان دو غلام داشت به نامهاي نفيس (يا قيس، نک‍
: ابوالفداء، 2/25) و نَجاح. ميان آن دو بر سر وزارت خلاف افتاد و مرجان به تحريک
نفيس، حاکم خردسال و عمه‌اش را در 407ق/1016م دربند کرد. مدتي بعد نفيس آن دو را
بکشت (409ق/1018م) و آل زياد را به کلي برانداخت و خود بر مسند حکومت نشست. اما
نجاح به سرعت بر او چيره شد و دولت آل نجاح را به جاي آل زياد بنياد نهاد (ابن
خلدون، 4/456).
نسب‌نام? آل زياد
ماخذ: ابن اثير، عزالدين، الکامل، بيروت، 1399ق، 6/310، 311؛ ابن خلدون، عبدالرحمن،
العبر، بيروت، 1985م، 4/453-454؛ ابوالفداء، اسماعيل، المختصر في اخبار البشر،
بيروت، 2/24؛ باوزير، سعيد عوض، معالم تاريخ الجزيره العربيه، عدن، 1385ق، ص 187؛
ترسيسي، عدنان، اليمن و حضاره العرب، بيروت، ص 92؛ زامياور، ادوارد ريتر، نسب نام?
خلفا و شهر ياران، ترجم? محمدجواد مشکور، تهران، 1356ش، ص 179؛ زرکلي، خيرالدين،
الاعلام، 1984م، 2/238، 4/72، 5/294، 6/222؛ سيد، فؤاد، مصادر تاريخ اليمن، قاهره،
1972م، ص 14؛ شرف‌الدين، احمد حسين؛ تاريخ اليمن الثقافي، قاهره، 1387ق، 4/87، 88؛
لين پول، استانلي، بارتولد، و.، تاريخ دولتهاي اسلامي و خاندانهاي حکومتگر، ترجم?
صادق سجادي، تهران، 1363ش، 1/167.
صادق سجادي

 






/ 440