شماره مقاله:665
اِبْراهيمِبْنِ مَهْزيار، ابواسحاق اهوازي از محدثان شيعي سدههاي 2 و 3ق/8 و 9م.
از تاريخ زندگي او اطلاع کافي در دست نيست و تنها از لابهلاي کتابهاي حديث و رجال
ميتوان آگاهيهايي در اينباره به دست آورد. تبارش در دَوْرَق خوزستان ميزيستند و
پدرش در آغاز مسيحي بوده و سپس به اسلام گرويده است (نجاشي، 2/74، 75). از آنجا که
او از اصحاب امام جواد (د 220ق/835م)، امام هادي (د 254ق/868م) و امام حسن عسکري(ع)
(د 260ق/874م) بوده (صفار، 357؛ طوسي، رجال، 399، 410) و به روايتي (ابن بابويه،
کمالالدين، 445-453) از اصحاب امام مهدي(ع) نيز بوده است، ميتوان دوران زندگي وي
را بين 195-265ق/811-787م تخمين زد. ابن بابويه (همانجا) روايت مفصلي از ابراهيم
نقل کرده است که حاکي از ديدار وي با امام مهدي(ع) و بزرگي شأنش نزد آن امام است.
البته برخي در صحت اين روايت ترديد کرده و آن را خالي از خلل ندانستهاند (مجلسي،
52/47). کشّي روايتي از پسر ابراهيم، محمد نقل کرده که گوياي اين است که وي با
وکيلان امام مهدي(ع) ارتباط داشته است (طوسي، اختيار، 531) و برسي از اينگونه
حديثها چنين استنباط کرده که ابراهيم از سفيران آن حضرت بوده است (ص 416)، اما
علام? حلّي (ص 6) روايت کشي را ضعيف ميداند. حديث ديگري نشان ميدهد که او وصي
برادرش عليبن مهزيار بوده است (کليني، فروع، 4/310) و برخي اين امر را يکي از
دلايل وثاقت وي دانستهاند (نوري، 3/550). روايتي ديگر حاکي است که او از وکيلان
امام حسن عسکري(ع) بوده است (مفيد، 681، 682). البته نبايد از نظر دور داشت که
سفارت از جانب امام خاصتر از وکالت است و بنابر درست بودن وکالت ابراهيم، نميتوان
اين امر را همچون برخي رجالشناسان (مامقاني، 1/37) دليلي بر وثاقت او دانست (خويي،
1/75، 76، 306). حلي (ص 19) او را ممدوح دانسته است. به نظر بعضي، از آنجا که ابن
قولويه در کامل الزيارات (ص 21) حديثي با واسط? ابراهيم آورده است، ميتوان او را
ثقه قلمداد کرد؛ چه ابن قولويه در آغاز کتاب (ص 4) تصريح کرده که در آن جز از
راويان ثقه حديث نقل نکرده است. ابراهيم افزون بر حديثهايي که بهطور مستقيم از
امامان عصرش(ع) شنيده و نقل کرده است (صفار، همانجا؛ کليني، فروع، 3/404، 4/310؛
ابن بابويه، من لايحضره الفقيه، 1/171، 2/272)، روايتهاي ديگري نيز به واسط? برادش
علي ــ که بيشترين رواياتش از اوست ــ (کليني، اصول، 1/457، 461، 463)، صالحبن
سندي (طوسي، استبصار، 2/165)، فضالهبن ايوب، ابن ابي عمير، حسينبن عليبن بلال
(همو، تهذيب، 1/447، 454، 2/337) و ديگران نقل کرده است. حسنبن علي سرسوني (صفار،
همانجا)، عبداللـهبن جعفر حميري (کليني، اصول، 1/468)، سعدبن عبداللـه (ابن
بابويه، خصال، 449)، محمدبن احمدبن يحيي (طوسي، تهذيب، 2/234)، حمادبن عبداللـه
قندي (همو، اختيار، 610) و راويان ديگر از وي حديث نقل کردهاند. در کتابهاي معتبر
شيعه دهها حديث ميبينيم که ابراهيم در اسناد آنهاست و فقيهان بزرگي چون صاحب جواهر
به آنها استناد کردهاند (همو، استبصار، 1/472؛ همو، تهذيب، 3/317، 5/73؛ قس: نجفي،
12/35، 75، 19/242، 243). البشارات تنها کتابي است که به او نسبت دادهاند (نجاشي،
1/89) و احتمال دارد که اين، همان کتاب البشارات برادرش علي بوده باشد (طوسي،
فهرست، 231) که ابراهيم روايت کرده و نجاشي به نام راوي ثبت کرده است.
مآخذ: ابن بابويه، محمدبن علي، کمالالدين و تمام النعمه، به کوشش علياکبر غفاري،
تهران، 1390ق/1970م؛ همو، من لايحضره الفقيه، به کوشش حسن موسوي خرسان، بيروت،
1401ق/1981م؛ همو، کتاب الخصال، به کوشش علياکبر غفاري، قم، جماعه المدرسين في
الحوزه العلميه؛ ابن قولويه، جعفربن محمد، کامل الزيارات، به کوشش عبدالحسين اميني،
نجف، 1356ق؛ حلّي، حسنبن علي، کتاب الرجال، به کوشش محدث ارموي، تهران، 1342ش؛
خويي، ابوالقاسم، معجم الحديث، قم، 1403ق/1983م؛ صفّار، محمدبن حسن، بصائر الدرجات،
به کوشش محسن کوچه باغي، تهران، منشورات الاعلمي؛ طبرسي، فضلبن حسن، اعلام الوري،
به کوشش علياکبر غفاري، بيروت، 1399ق/1979م؛ طوسي، محمدبن حسن، اختيار معرفه
الرجال، به کوشش حسن مصطفوي، مشهد، 1348ش؛ همو، الاستبصار، به کوشش حسن موسوي
خرسان، تهران، 1390ق؛ همو، تهذيب الاحکام، به کوشش حسن موسوي خرسان، بيروت،
1401ق/1981م؛ همو، رجال، به کوشش محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف، 1381ق/1961م؛ همو،
الفهرست، به کوشش اشپرنگر و ديگران، مشهد، 1351ش؛ علام? حلي، حسنبن يوسف، رجال، به
کوشش محمد صادق، بحرالعلوم، نجف، 1381ق/1961م؛ کليني، محمدبن يعقوب، الاصول من
الکافي، به کوشش علياکبر غفاري، بيروت، 1401ق/1981م؛ همو، الفروع منالکافي،
بيروت، 1401ق/1981م؛ مامقاني، ميرزاعبداللـه، تنقيح المقال، نجف، 1352ق؛ مجلسي،
محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، 1983م؛ مفيد، محمدبن محمد، الارشاد، به کوشش
محمدباقر بهبودي، تهران، 1351ش؛ نجاشي، احمدبن علي، رجال، به کوشش محمدجواد ناييني،
بيروت، 1408ق/1988م؛ نجفي، شيخ محمدحسن، جواهر الکلام، به کوشش عباس قوچاني، تهران،
1365ق؛ نوري، ميرزاحسين، مستدرک الوسائل، تهران، 1321ق.
ناصر گذشته