شماره مقاله:682
اِبْراهيمْ حَقّى پاشا (2801-1336 ق/ 1863- 1918م)، سياستمدار، حقوقدان،
تاريخنگار و صدراعظم سلطان محمّد پنجم (محمّد رشاد) در دورة مشروطيت دوم
عثمانى (1908م). وي در بشيك طاش1، يكىازمحلات استانبول زاده شد. پدرش
محمد رمزي ابتدا فرماندار(متصّرف) شهرساقِز(فارسى:كيوس2،يونانى: خيوس3) وسپس
رئيسانجمن شهراستانبول بود .(XVI/9671??‘—?î) آموزش ابتدايى و متوسّطه را در
مدرسة رشديّة زادگاهش به پايان رساند. آنگاه جهت ادمة تحصيل وارد مدرسة عالى
خدمات كشوري (مكتب مُلكيه) گرديد و در 1298 ق/ 1881م با درجة ممتاز
فارغالتحصيل شد (اوزتونا، )، X/423-424 سپس به عنوان كارآموز، در
دبيرخانةوزارت امورخارجه مشغول كارشد. به سبب آشنايىكامل به زبانهاي
فرانسوي وانگليسى در 1300ق/1883م مترجم دربار گرديد. وي در اين مقام
داستانهاي پليسى را كه مورد علاقة بسيار سلطان عبدالحميد ثانى بود، براي او
ترجمه مىكرد. هم اكنون دستنويس 4 رمان از ترجمههاي او در كتابخانة
دانشگاه استانبول موجود است .(IA) او علاوه بر مترجمى، به تدريس تاريخ،
حقوق سياسى، حقوق بينالملل، حقوق اداري در مدرسة عالى حقوق (مكتب حقوق)
و نيز حقوق تجارت و علم ثروت در مدرسة تجارت (مكتب تجارت حميديه) پرداخت.
با توجه به شرايط سياسى دورة استبدادِ سلطان عبدالحميد، برخورد روشنگرانه وي
با درس تاريخ، موجب حذف آن از برنامة آموزشى مدرسة حقوق شد. در بازديد رسمى
ويليام دوم امپراتور آلمان و پادشاه سيام (تايلند) از استانبول، راهنمايى و
مهمانداري او آنان به وي واگذار گرديد. همچنين نمايندگى دولت عثمانى را در
نمايشگاه بينالمللى شيكاگو (1311ق/1893م) برعهده داشت (كوتاي، همانجا؛ .(TA
در 1894م، با حفظ سمتهاي مترجمى و مدّرسى به عضويت شوراي بهداري (مجلس
صحّيه) منصوب شد. در همان سال نيز به دستور مستقيم سلطان عبدالحميد، مشاور
حقوقى باب عالى گرديد. گرچه اين انتخاب با توجه به سنّ او موجب تعجب شد،
ليكن وي به سبب شايستگى و هوش كافى مدارج ترقى را به سرعت پيمود و بدين
ترتيب در آغاز جوانى در زمرة كارمندان طراز اول دستگاه اداري دولت عثمانى
درآمد. تا موقع ورود به هيأت دولت در 1326ق/1908م به عنوان مشاور قضايى و
نمايندة سياسى در بيش از 30 كميسيون و هيأت ديپلماتيك شركت كرد. برخى از
اين مأموريتها عبارتند از عضويت در كميسيون تسوية امور بُسنى (در يوگسلاوي)،
كميسيون احداث خط آهن روملى4، كميسيون تأسيس بارانداز بيروت، كميسيون
استرداد مجرمين (در شهر رم)، كميسيون جلوگيري از فعاليت آنارشيستها، هيأت
تحقيقاتى جبل دروز و هيأت اتعقاد معاهدات، تجاري با دول بلغارستان، يونان و
ايران (كوتاي، همانجا؛ IA .(TA;
هنگامىكه جهت حلّاختلاف مسألةراهآهن شرق بهپاريس رفتهبود، اين تز را
كه «كاپيتولاسيون با سلب آزادي از مردم، مغايِر حق حاكميت دولتهاست» به
كرسى نشاند. ارائة اين نظر مناقشات بسياري را در دانشگاه سوربُن پاريس به
دنبال داشت (كوتاي، همانجا). بعد از اعلان مشروطيت دوم عثمانى در
1326ق/1908م، ابتدا وزارت معارف (آموزش و پرورش) و سپس وزارت داخله (كشور)
را در كابينة كامل پاشا برعهده گرفت (تورك گلدي ، .(3,5 در همان سال نيز به
سمت سفير دولت عثمانى در ايتاليا برگزيده شد و به اين ترتيب موقتاً از
فعاليت آموزشى كنارهگيري كرد. پس از روي كار آمدن جمعيت اتحاد و ترقى،
دولت عثمانى گرفتار دورة بىثباتى سياسى بزرگى شده بود، به طوري كه در
مدتى اندك 5 كابينه تشكيل و ساقط شد. در پى استعفاي كابينة حسين حلمى پاشا،
جمعيت اتحاد و ترقى براي جانشينى او در جست و جوي فردي بود كه با دورة
استبداد عبدالحميد ارتباط نداشته باشد، و سرانجام به حقى پاشا پيشنهاد صدارت
شد و او به فرمان (خطِّ همايون) سلطان محمد پنجم (آخر ذيحجه 1327ق/12 ژانوية
1910م) مأمور تشكيل كابينه شد (دانشمند، ؛ VI/381 كوتاي ؛ XVI/9628 فروز احمد،
57 ؛ زامباور، 249).
بازگشت از ايتاليا به استانبول و شروع به كار وي چند روز به طول انجاميد.
در اين مدت، صدراعظم سابق مسئوليت ادارة امور كشور را همچنان عهدهدار بود
(دانشمند، همانجا). انتخاب حقى پاشا كه فردي غير حزبى، ميانهرو و سياستمداري
كارآزموده بود، موجى از شادي به وجود آورد (فروز احمد، به طوري كه هنگام
ورود به ايستگاه راهآهن استانبول، از سوي مردم و دانشجويان سابقش مورد
استقبال پرشور قرار گرفت .(IA) او كه به شرطِ آزادبودن در انتخاب وزيران
اين مسئوليت را پذيرفته بود، با انتخاب شوكت پاشا، فرمانده ارتش و فرماندار
نظامى به سمت وزير جنگ (حربية) كابينهاش، توانست كنترل ارتش را در اختيار
دولت قرار دهد (فروز احمد، همانجا). در معرفى اعضاي كابينه به مجلس كه خود
وزارت امور خارجه را نيز بر عهده داشت، برنامة دولت را بدين شرح اعلان كرد:
الغاء حكومت نظامى، تأمين امنيت و آسايش مردم، برقراري مناسبات خارجى
براساس صلح و آرامش و احترام متقابل، الغاء قوانين بازمانده از دورة استبداد
و جايگزين ساختن قوانين جديد براساس مشروطه، تأمين آزاديهاي فردي، اصلاحات
مالى و تنظيم بودجة متعادل، اصلاحات قضايى، ايجاد وحدت ميان اقشار مردم و
دولت (كوتاي، ؛ XVI/9632 فروز احمد، .(69-70
مجلس عثمانى بعد از استماع برنامة دولت، با 178 رأي موافق و 34 مخالف به
دولت ابراهيم حقى پاشا رأي اعتماد داد (كوتاي، .(XVI/9635-9736 دگرگونى نظام
مالياتى، افزايش نرخ عوارض گمركى براي كالاهاي وارداتى (صرفهجويى در
هزينهاي جاري از جمله اصلاحاتى بود كه حقى پاشا بىدرنگ در مسائل مالى
بدان دست زد، هر چند اقدامات او از بحران مالى دولت نكاست، ولى به بنيه
مالى دولت تا حدي افزود (فروز احمد، .(70 71 - دورة صدارت 20 ماهة حقى پاشا
(اوزتونا، يكى از بحرانىترين ادوار تاريخ معاصر عثمانى به شمار مىآيد. هنوز
چند روز از آغاز صدارت او نگذشته بود كه قصر معروف چراغان، محل برگزاري
جلسات مجلس، در يك آتش سوزي مهيب (7 محرم 1328ق/19 ژانوية 1910م) از بين
رفت (دانشمند، همانجا). برخورد بين نمايندگان موافق و مخالف دولت در مجلس،
روزبهروز شدت مىيافت و اقدامات دولت جديد در زمينههاي گوناگون زير سئوال
مىرفت. صدراعظم كه به رغم تجربة كافى، تاب تحمل اين مشكلات را نداشت،
به شدت بيمار شد و جهت معالجه، از راه كشور رومانى عازم اروپا گرديد. وي در
جريان اين مسافرت با شخصيتهاي مهم سياسى از جمله پادشاه رومانى، وزير امور
خارجة اطريش - مجارستان و ژرژ كلمانسو، نخستوزير فرانسه، ديدار و مذاكره كرد
(كوتاي، XVI/ .(9672
قيام مردم آلبانى برضد عثمانى نيز كه بر اثر رفتار نامطلوب كارگزاران بى
تجربة «جمعيت اتحاد و ترقى» به وقوع پيوست از جمله رويدادهاي دوران حكومت
حقى پاشا بود. اما بزرگترين حادثة دورة زمامداري وي اشغال شهرهاي طرابلس
غرب و بن غازي (واقع در ليبى)از سوي دولت ايتاليا بود. بعد از جداشدن
كشورهاي تونس، مراكش و الجزاير از پيكر امپراتوري عثمانى، ليبى تنها كشور
شمال افريقا بود كه در اين زمان تحت حاكميت عثمانى قرار داشت. دولت
ايتاليا با بهرهگيري از بحرانهاي سياسى، اجتماعى - اقتصادي امپراتوري
عثمانى و ضعف ناوگان دريايى آن از يك سو و تسلط انگلستان بر مصر، فرانسه بر
مراكش و اطريش بر بُسنى از ديگر سو، در صدد تصرّف ليبى بود و براي تحقق
يافتن اين هدف از مدتها قبل آماده شده و حتى نظر موافق دول بزرگ اروپا را
جلب كرده بود (بلن، )، I/302-303 ولى باب عالى و دولت حقى پاشا، به رغم
تذكرات برخى از نمايندگان سياسى عثمانى مقيم كشورهاي اروپايى و حتى
روزنامههاي مهم از جمله طنين، موضوع ليبى را جدي تلقى نكرد (فروز احمد،
.(92-93 سرانجام وزير امور خارجة ايتاليا در نطق خود 14 فورية 1911م (14 صفر
1329ق) مسألة شمال افريقا را رسماً مطرح كرد وگفت: «از ديدگاه ما، ايالات
شمال افريقا، منطقة نفوذ و كمربند امنيتى ايتالياست و براي ما اهميت حياتى
دارد و عنصر اصلى حفط توازن در درياي مديترانه محسوب مىشود و البته دلايل
تاريخى آن بر جهانيان روشن است» (كوتاي .(XVI/9759
پس از چندي، روزنامة پر تيراژ ژورنال ديتالى1 ، در شمارة مورخ اول مارس
1911م (29 صفر 1329ق) ساختن استحكامات نظامى را توسط دولت عثمانى در طرابلس
و بن غازي عملى خصمانه بر ضد ايتاليا دانست و هشدار داد. بالاخره دولت
ايتاليا، عدم امنيت اتباع خود در طرابلس و نيز تهديد منافع اقتصاديش را به
بهانه قرارداد و در 28 سپتامبر 1911م (4 شوال 1329ق) طى اولتيماتومى به
دولت عثمانى اعلان كرد كه ظرف 24 ساعت طرابلس و بى غازي را تخليه كند
(فروز احمد، .(II/109ٹ¤ّ?‘“ا92 گرچه دولت حقى پاشا با دادن برخى امتيازات
حاضر به مذاكره شد، ليكن ايتاليا منتظر پاسخ نماند و در 29 سپتامبر اعلان جنگ
داد و به شهرهاي مذكور حمله كرد. دولت حقى پاشا كه ياراي مقاومت در برابر
نيروهاي ايتاليا را نداشت، با پذيرفتن مسئوليت اين امر استعفا داد (كوتاي،
.(XVI/9762 اشغال طرابلس موجى از اعتراض عليه حقى پاشا در پى داشت به
طوري كه نمايندگان دوشهر مذكور در مجلس، او را خائن به وطن ناميدند و
خواستار محاكمة او شدند (بايور، )، II/254 اما اعضاي «جمعيت اتحاد و ترقى» كه
اكثريت مجلس را داشتند، از اين امر جلوگيري كردند.
حقى پاشا بعد از استعفا مدتى از صحنة سياست كنارهگيري كرد، اما چندي بعد از
جانب سعيد پاشا صدراعظم جديد براي حل اختلافات عثمانى با انگليس به ويژه
مسألة احداث راهآهن بغداد، به لندن اعزام شد .(IA) گرچه محافل سياسى او را
به سهلانگاري در ماجراي طرابلس غرب متهم ساختند، ولى موفقيت او در
مأموريت لندن افكار عمومى را به نفع او تغيير داد (همانجا). با شروع جنگ
جهانى اول به استانبول بازگشت وسپس در1334ق/1916م بهسفارتعثمانى
دربرلين برگزيده شد. در 1335ق در مراسم گشايش مجلس مبعوثان شركت كرد و با
حفظ سمت سفارت به عضويت در آن انتخاب شد. بعد از انقلاب اكتبر روسيه،
همراه با طلعت پاشا صدراعظم عثمانى، نمايندگى دولت خويش را در كنفرانس صلح
برست ليتوفسك2 برعهده گرفت. در مراجعت از اين مأموريت بهشدت بيمارشدو 8
روزبعد دربرلين درگذشت. جنازهاش به استانبول حمل گرديد و در آرامگاه يحيى
افندي واقع در محلة بشيك طاش به خاك سپرده شد (همانجا؛ كوتاي، .(XVI/9674
در ميان شخصيتهاي سياسى پايان قرن 19 و آغاز قرن 20م، حقى پاشا فردي است
كه دانش، تجربه و بينش سياسى را باهم داشت. با اينكه تحصيل كردة غرب
نبود، به سبب تسلط بر چنديدن زبان اروپايى با فرهنگ غرب آشنايى كامل داشت
و با سياستمداران غربى برابري مىكرد. در اين زمينة سياسى، فردي ميانهرو،
آزادانديش و ترقى خواه بود، با وجود اينكه صدراغظم برگزيدة «جمعيت اتحاد و
ترقى» بود، اما به هيچ وجه مجري سياست آنان نبود و در برخى موار با اين
گروه اختلاف نظر شديد نيز داشت. با اين حال معتقد بود كه تنها حزب و
فرقهاي كه مىتواند از دست آوردهاي مشروطه دفاع و آن را حفظ كند «جمعيت
اتحاد و ترقى» است .(IA) در زمان او مطبوعات از آزادي كامل برخوردار بودند.
وي با بهرهگيري از كادرهاي جوان در كابينهاش موفق شد نظام اداري كهن را
دگرگون كند و به سوي پيشرفت رهنمون شود. وي به لحاظ بيان شيوا و روشنش در
عرصة مطالب علمى يكى از بهترين مدرسان مدارس عالى محسوب ميشد. حقى پاشا
گذشته از زبانهاي فرانسوي و آلمانى با زبانهاي فارسى، عربى و ايتاليايى نيز
آشنا بود (كوتاي، .(XVI/9674
آثاري كه از او در زمينة تاريخ و حقوق باقى مانده است عبارتند از: 1.
اصولماليه (1317ق/1899م)؛ 2. تاريخحقوق بينالدول (1305ق/ 1887م)؛ 3.
تاريخ عمومى (3 جلد، 1308ق/1890م)؛ 4. حقوق اداري (2 جلد، 1309-1310 ق/
1891-1892م)؛ 5. حقوق دول (1322ق/1904م)؛ 6. زبدة تاريخ عثمانى
(1311ق/1893م)؛ 7. كوچوك عثمانلى تاريخى (1310ق/1892م) 8. مختصر اسلام
تاريخى (با همگاري م. عزمى، 1308ق/1890م)؛ 9. مختصر عثمانلى تاريخى (با
همكاري م. عزمى، 1309ق/1891م)؛ 10. مختصر قبرس جغرافيا و تاريخى (1922م)؛
11. مقدمة علم حقوق (1320ق/1902م) (نك: 4/327 .(TDEA,
مآخذ: زامباور، ادوارد ريتر، نسب نامة خلفا و شهر ياران، ترجمة محمد جواد مشكور،
تهران، 1356ش؛ شكري، محمد فوْاد، ميلاد دولة ليبيا الحديثة وثائق تحريرها و
استقلالها، قاهره، 1957م؛ نيز:
Bayur, Yusf Hikmet, Turk Inkilabi, Tarihi, Ankara, 1983; Belen, Fahri,
"Trablusgrap Savasi" ,20 y = zyil Tarihi, Istanbul, 1970; Danismand, I.H.,
Izahli Osmanki Tarihi, Kronolojisi, Istanbul, 1972; Feroz Ahmed, The yung Turks,
Oxford, 1969; IA; kutay, Camal, Turkiye Istiklal ue H O rriy o Mucadeleleri
Tarihi, Istanbul, 1981; Osmanl o Padisahlari Ansiklipedisi, Istanbul, 1986;
Oztuna, yilmaz, Buyukrurkiye Tarihi, Istanbul, 1980; TA; TDEA; Turkgeldi, Ali
Fuad, G b r O Isittiklerim, Ankara, 1984.
علىاكبر ديانت
تايپ مجدد و ن * 1 * زا
ن * 2 * زا