شماره مقاله:622
اَبْر، يکي از اصطلاحات هفتگان? هنرنگارگري کهن ايران، که منظور از آن نگاشتن شکل
ابر در مينياتورها و تصويرها به انواع گوناگون است. نويسندگاني که در زمين?
اصطلاحات هنري ايران آثاري به جا نهادهاند، مانند عبدي بيک شيرازي، قطبالدين محمد
قصهخوان، سيداحمد آهو چشم مشهدي، صادقبيک افشار کتابدار و قاضي احمد منشي قمي،
همه «ابر» را شاخهاي از شاخههاي هفتگان? هنر نگارگري نام بردهاند. عبديبيک
شيرازي (921-988ق/1515-1580م) در دوحه الازهار (صص 87، 88، 99) ميسرايد:
به هم ابر و فرنگي گونه گونه ز سيمـرغ آمد و اژدر نمونـه...
ميــان ابـر اسليمـي پديـــدار چو ماهي زير موج بحر زخّار...
بريـده در کمـال خوشنمايـي ز گچ، اسليمـي و ابر و خطايـي
قطبالدين در ديباچ? مرقع شاه تهماسب (964ق/1557م) مينويسد: «... همچنان که در خط
6 قلم اصل است، در اين فن (= نگارگري) نيز 7 قلم معتبر است: اسلامي (= اِسْليمي)،
خطايي، فرنگي، فصالي، ابر، واق، گره» (ص 673؛ قس: قاضي احمد، 132، 157). سيداحمد
حسيني مشهدي کاتب، گردآورند? مرقع امير غيب بيک از امراي شاه تهماسب اول صفوي نيز
همان مطلب قطبالدين را تکرار کرده، جز اينکه از 7 رشته تنها 6 رشته را نام برده
است (بياني، 1/44، 49، 52). صادقبيک افشار (933 يا 940-1017ق/1527 يا 1534-1608م)
کتابدار سلطان محمد خدابنده و شاه عباس اول در منظوم? قانون الصّور (ص 37) «در صفت
نقاشي» ميگويد:
ز ابر و واق اگر آگاهي باشي چو نيلوفر فرنگي خواه باشي
قاضي احمد (ص 132) همان مطلب قطبالدين را باز گفته و توضيح بيشتري بر آن نيفزوده
است. مينورسکي در ترجم? انگليسي گلستان هنر، در حاشي? کتاب، «ابر» و «ابرچيني» را
با «ابري» و «کاغذ ابري» در هم آميخته و نوشته است: «ابر (ابري) که در صفحههاي 146
و 150 متن، ياد شده منسوب است به شيوهاي از پوشانيدن سطح کاغذ با تزييناتي به شکل
ابر، و همچنين شايد هم منسوب است به تکههاي ابر که به زبان چيني به آنها cht
ميگويند و در مينياتورهاي ايراني به تصوير در ميآيد» (ص 178). چنانکه پيشتر بدان
اشاره شد، اصطلاح «ابر» و «ابري» در عالم هنر از يکديگر جداست و نخستين (ابرسازي،
اصطلاحي است در نگارگري و دومين (ابري سازي) اصطلاحي است در کاغذسازي و آرايش آن
(نکک ابري). گمان ميرود که شيوهاي از نگارگري ايراني که به ابرچيني شهرت يافته
است، مقتبس از نقوش ظروف و خمرهها و گلدانهاي «آبي ـ سفيد» ساخت کشور چين بوده و
از آنجا در نگارگري و مينياتورها نفوذ کرده و کمکم در رد? رشتهاي از رشتههاي
هنري نگارگري ايران درآمده است.
ابر يا ابرچيني بجز نگارگري، گاه در نقش? قالي، طرح پارچه و زري، حل کاري، تشعير،
کندهکاريهاي ظروف فلزي، گچبري، نقش کاشي و جلدهاي سوخت و ضربي و روغني نيز به کار
رفته است، اما بيشترين کاربرد آن در نگارگري و مينياتورسازي است. ابرسازي در
نگارگري ايران، از آغاز تا سدهها پس از آن، دگرگونيها و تنوع فراوان يافته و به
همين سبب بوده که خود همچون گل و بتهسازي، تپه ماهورسازي، جانورسازي، گرفتگير،
تشعير و حلکاري، رشتهاي مشخص و جدا از اسليمي و خطايي و فرنگيسازي و گره و...
شمرده شده است.
مآخذ: بياني، مهدي، احوال و آثار خوشنويسان، تهران، 1345ش؛ صادقبيک افشار، قانون
الصور، به کوشش عادل قاضي اف، باکو، 1963م؛ عبديبيک شيرازي، زينالعابدين علي،
دوحه الازهار، به کوشش علي مينائي تبريزي و ابوالفضل رحيموف، مسکو، 1974م؛ قاضي
احمد قمي، احمدبن حسين، گلستان هنر، به کوشش احمد سهيلي خوانساري، تهران، 1352ش؛
قطبالدين محمد قصهخوان، «رسالهاي در تاريخ خط و نقاشي»، به کوشش حسين خديوجم،
سخن، تهران، س 17، شم 6-7، 1346ش؛ تحقيقات نويسنده؛ نيز:
Minorsky, V., Calligraphers and Painters, A Treatise By Qudi Ahmad, Son of
Mirmunshi, Washington, 1959.
يحيي ذکاء