اَبان بن تَغلب بن رَباح.
1اَبان بن تَغلب بن رَباح.( - 141ه.ق).كنيه: ابوسعيد، ابو اميه، ابوسعد.نسب: ِكنْدى، جريرى، بكرى، رِبْعي.لقب: كوفي.طبقه: هفتم.
يكي از شخصيت هاي برجسته تاريخ اسلام، ابان بن تغلب است. او از قبيله (كِنْده) و اهل كوفه است.چون جدش(رباح) آزاد شده جريربن عباد بكري است او را جريري و بكري نيز مي نامند.ابان، فردي فقيه و در عين حال اديب، لغوى، نحوى، و مخصوصاً در علوم قرآن، زبان زد خاص و عام بود، چنانچه او و پدرش از پيروان و شيعيان خالص اميرمؤمنان (ع)بودند.ابان در طول زندگي بابركت اش مشغول نشر معارف اهل بيت (ع)بود. از امام صادق (ع)روايت است كه ابان سي هزار حديث از من شنيده است آن ها را از او روايت كنيد (1) .هر گاه ابان به مدينه مي آمد حلقه هاي بحث و منبر پيامبر(ص) براي او آماده مي شد.
ابان و اهل بيت (ع)
ابان بن تغلب نزد اهل بيت پيامبر(ص) جايگاه خاصي داشت. امام صادق (ع)از ايشان تجليل شاياني مي نمود. محمدبن ابان مي گويد: با پدرم نزد امام صادق (ع)درآمديم؛ وقتي امام (ع)پدرم را ديد مصافحه و معانقه كرد و خوش آمد گفت و بي درنگ دستور داد فرشي را انداختم و از پدرم چيزهايي پرسيد.امام صادق (ع)به ابان فرمود: با اهل مدينه نشست و برخاست داشته باش و گفت وگو كن؛ دوست دارم در ميان شيعيان من همانند تو ديده شوند (2) .مسلم بن ابي حيّه مي گويد: در محضر امام صادق (ع)بودم خواستم خداحافظي كرده و محضرش را ترك كنم، گفتم دوست دارم مطلبي بفرماييد تا توشه راهم باشد؛ فرمود: نزد ابان برو كه او از من احاديث زيادي شنيده است.درباره مذهب او و اين كه از شيعيان خالص اميرمؤمنان (ع)بود ترديدي نيست و اين را شماري از نويسندگان اهل سنت و عموم رجال شناسان شيعه تصريح كرده اند (3) .عبدالرحمن بن حجاج مي گويد: در مجلس ابان بن تغلب گرد آمده بوديم؛ جواني وارد شد و گفت: اي ابا سعيد(كنيه ابان) چند نفر از اصحاب پيامبر(ص) با علي بن ابي طالب همراه بودند ابان گفت: گو اين كه مي خواهي فضيلت على (ع)را به كساني كه با او بيعت كرده اند بشناسى گفت: آرى. ابان پاسخ داد: به خدا سوگند، مقدار فضيلت اصحاب، نزد من به اندازه متابعت آنان از علي بن ابي طالب (ع)است. در آن هنگام ابو البلاد كه در مجلس حاضر بود گفت: مادر كسي كه شيعه باشد ولي در مرگ ابان اندوهگين نشود، به عزايش بنشيند. ابان بن تغلب گفت: آيا مي داني شيعه كيست شيعه همان هايي هستند كه وقتي مردم درباره پيامبر(ص) و سنت او اختلاف كردند، آنان سخن على (ع)را پذيرفتند و هنگامي كه درباره على (ع)اختلاف كردند، به پيروي جعفربن محمدي برآمدند و سخن او را پذيرفتند (4) .كشّي از جميل نقل مي كند كه نزد امام صادق (ع)از ابان بن تغلب يادي شد، آن حضرت فرمود: به خدا قسم مرگ ابان قلبم را به درد آورد (5) .ابان و دانشمندان مسلمان. شيخ طوسي او را به عنوان راوىِ جليل القدر و عظيم المنزله معرفي مي كند (6) . ذهبى، پس از اشاره به صدق و تشيع ابان، مي نويسد: اگر حديث اينان (تابعين و اتباعِ شيعىِ آنان) ردّ شود، بخشي از آثار نبوي از بين خواهد رفت و در اين كار مفسده روشني است (7) .نجاشي در رجالش از بلاذري نقل مي كند كه ابان از چهره هاي سرشناس قاريان قرآن و نيز فردي فقيه و لغوي است.داوودي در طبقات المفسرين او را از جمله مفسران ياد كرده و به وثاقتش گواهي مي دهد. مامقاني وي را قارى، فقيه، نيك انديش و شريف معرفي مي كند.سيد حسن صدر مي نويسد: او از بزرگان تابعين و از اصحاب علي بن حسيني است.طبقه و منزلت روايي ابان.
ابن حجر عسقلاني مي گويد: ابان بن تغلب فردي موثق و از طبقه هفتم است. ابن داوود او را در زمره ممدوحيني كه احدي او را تضعيف نكرده، ذكر مي كند. ابن سعد در طبقات مي نويسد: او فردي موثق است و شعبه از او روايت دارد. ذهبي در ميزان الاعتدال مي گويد: او بسيار راست گو است. مِزّي از عبدالله بن احمدبن حنبل نقل كرده است كه پدرم او را موثق مي دانست. ابن حبان نيز او را از جمله ثقات برشمرده است.ابان از بسياري روايت كرده است از جمله: علي بن حسينى، محمدبن علي باقرى، جعفربن محمد صادقى، اعمش، فضيل بن عمر، ابو اسحاق همدانى، سعيد بن مسيب، زراره، انس بن مالك، و حكم بن عتيبه.را ويان او نيز بسيارند، مانند: شعبه، ادريس بن يزيد اودى، سفيان بن عيينه، ابو الفرج، ابو ايوب، ابوجميله، ابن ابي عمير و جميل بن دراج. در جوامع روايي شيعه شمار زيادي از روايات او آمده و در كتاب هاىِ اهل سنت حدود صد حديث از ايشان نقل شده است. او نخستين كسي است كه در معاني قرآن، كتاب نوشت (8) . الفضائل، كتاب صفين و اصلي در روايات شيعه از ديگر نوشته هاي ابان بن تغلب است (9) .بنابر قول مشهور، ابان بن تغلب به سال 141ه.ق. وفات يافت و اين حادثه در عهد امام صادق (ع)و در زمان خلافت ابي جعفر منصور دوانيقى، در شهر كوفه مركز فرمان روايىِ عيسي بن موسي اتفاق افتاد (10) .منابع ديگر. كتاب التاريخ الكبير 1/ 453؛ فهرست ابن نديم 276؛ رجال ابن داوود 29؛ كتاب الثقات 6/ 67؛ طبقات المفسرين (داوودى) 1/ 3؛ تقريب التهذيب 1/ 30؛ قاموس الرجال 1/ 73 (چاپ قديم)؛ شذرات الذهب 1/ ج 1/ 21؛ مستدرك الوسائل 3/ 456؛ تنقيح المقال 1/ 3؛ اعيان الشيعة 2/ 96؛ تأسيس الشيعة،235 - 319؛ الذريعة الي تصانيف الشيعة 2/ 135.
1. معجم رجال الحديث 146/ 1.2. اختيار معرفة الرجال / ش 603.3. ر.ك: رجال نجاشى / ش 7؛ تهذيب الكمال 2/ ش 135؛ سير اعلام النبلاء 131/ 3؛ ميزان الاعتدال، / 1ش 2؛ تهذيب التهذيب 93/ 1؛ معجم المؤلفين 1/ 1 والاعلام زركلي 27/ 1.4. رجال نجاشي / ش 6.5. اختيار معرفة الرجال / ش 601.6. فهرست طوسى / ش 51.7. ميزان الاعتدال 5/ 1.8. تأسيس الشيعه 320.9. فهرست طوسى / ش 51؛ فهرست ابن نديم 276 و و معجم المؤلفين 1/ 1.10. الطبقات الكبري 6/ 360؛ تهذيب الكمال 2/ 8 و معجم الادباء 1/ 107 .