4 :
رزق
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمقال الله الحكيم :( ما من دابة فى الارض الا على الله رزقها ) (هود آيه 6)هيچ جنبنده اى در زمين نيست جز آنكه روزيش بر خداست .پيامبر صلى الله عليه و آله :الرزق يطلب العبد اشد طلبا من اجله (382)روزى دنبال بنده است بيشتر از مرگ كه در جستجوى بنده است .شرح كوتاه
جنبنده اى نيست كه خداوند برايش تعيين رزق نكرده باشد، و هيچ نفسى نمى ميرد مگر آخرين لقمه كه براىاو تقدير شده است را مى خورد. در طلب روزى حلال بايد رفت و از دير رسيدن نبايد بفكر طلب حرام افتاد و
بهترين شيوه شكيبائى است .هر كس روزى مخصوصى دارد يكى در تجارت يكى در رياست يكى در خوار و بار، با عدم قناعت و راضى نبودن به
قسمت ، صفات رذيله طمع و حرص در انسان قوى مى شود و سبب مى گردد به گناهان ديگر هم روى آورد تا رزق
زياد گردد و اين نيست مگر از عدم توكل بخدا.
1- حكمت را بينند
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمحضرت موسى عليه السلام فقيرى را ديد كه از شدت تهيدستى ، برهنه روى ريگ بيابان خوابيده است . چوننزديك آمد، او عرض كرد:اى موسى ! دعا كن تا خداوند متعال معاش اندكى به من بدهد كه از بى تابى ، جانم
به لب رسيده است .موسى براى او دعا كرد و از آنجا (براى مناجات به كوه طور) رفت . چند روز بعد، موسى عليه السلام از همان
مسير باز مى گشت ديد همان فقير را دستگير كرده اند و جمعيتى بسيار در گردن اجتماع نموده اند، پرسيد:چه حادثه اى رخ داده است ؟حاضران گفتند:تا به حال پولى نداشته تازه گى مالى بدست آورده و شراب خورده و عربده و جنگجوئى نموده و
شخصى را كشته است . اكنون او را دستگير كرده اند تا به عنوان قصاص ، اعدام كنند!خداوند در قرآن مى فرمايد:(اگر خدا رزق را براى بندگانش وسعت بخشد، در زمين طغيان و ستم مى كنند) (383)پس موسى عليه السلام به حكمت الهى اقرار كرد، و از جسارت و خواهش خود استغفار و توبه نمود(384)
2- استنباط غلط از قرآن
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمعمر بن مسلم يكى از كسانى بود كه با امام صادق عليه السلام دوست بود و رفت و آمد داشت . پس از مدتى حضرتاو را نديد، از على بن عبدالعزيز جوياى احوال دوستش شد.او گفت :
فدايت شوم ! او دست از كسب و كار كشيده و روى به زهد و عبادت آورده است . فرمود:
واى بر او! مگر
نمى داند كسيكه دست از كار بكشد، دعايش مستجاب نخواهد شد.در عصر پيامبر هنگاميكه كه آيه (هر كس متقى و خداترس شود خدا راه بيرون شدن (از گناهان و بلاء) بر او مى
گشايد و از جائيكه گمان ندارد به او روزى عطاء كند(385)؛ گروهى از مسلمانان ، محل كسب و تجارت خود را
رها نموده و به گوشه نشينى و عبادت پرداخته و مى گفتند:خداوند خود روزى رسان است و نمى گذارد افراد
ديندار درمانده شوند، ديگر چه نيازى به زحمت تحصيل معاش و كسب و كار داريم .چون اين خبر به پيامبر رسيد، آنها را فرا خواند و از روى اعتراض فرمود:چرا كار و كسب را ترك كرده
ايد؟!آنها گفتند:
خداوند متكلف روزى ما شده است . پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
چنين نيست كه
پنداشته ايد، هر كس توان كار و كوشش داشته باشد و انجام وظيفه نكند خداوند دعايش را مستجاب نفرمايد،
شماها بايد دنبال كار برويد.(386)
3- رزق بقدر كفاف
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمپيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با همراهان در بيابان به شتربانى گذشتند، مقدارى شتر از او تقاضاكردند. در پاسخ گفت :آنچه در سينه شتران است اختصاص به صبحانه اهل قبيله دارد و آنچه در ظرف دوشيده
ايم براى شامگاه آنان است .پيامبر دعا كردند و فرمودند:خدايا مال و فرزندان اين مرد را زياد كن ! از آنجا گذشتند و در راه با
ساربان ديگرى برخوردند، از او درخواست شير كردند، ساربان شتران را دوشيد، و همه را در ميان ظرفهاى
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ريخت و يك گوسفند نيز اضافه بر شير تقديم نمود و عرض كرد:فعلا همين
مقدار پيش من بود چنانچه اجازه دهيد بيش از اين تهيه و تقديم كنم .پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم دست خويش را بلند كرده و گفتند:خداوندا به اندازه كفايت رزق به اين
ساربان عنايت كن .همراهان عرض كردند:يا رسول الله ! آنكه در خواست شما را رد كرد برايش دعائى كردى كه ما همه آن دعا
را دوست داريم ، ولى براى كسيكه حاجت شما را برآورد از خداوند چيزى - رزق كفاف - خواستيد كه ما دوست
نداريم !فرمود:
مقدار كمى كه كافى باشد در زندگى بهتر از ثروت زياد است كه انسان را بخود مشغول كند(387) بعد اين
دعا را كردند:
(388) خدايا به محمد به آل محمد به مقدار كفايت رزق لطف فرما.(389)