1 - از غيبت كننده جلوگيرى كردند - یکصد موضوع، پانصد داستان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یکصد موضوع، پانصد داستان - نسخه متنی

علی اکبر صداقت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

1 - از غيبت كننده جلوگيرى كردند

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

در عصر پيامبراكرم صلى الله عليه و آله مردى بر جمعى كه نشسته بودند مى گذشت .

يكى از آنان گفت :

من اين
مرد را براى خدا دشمن دارم .

آن گروه گفتند:

به خدا قسم كه سخن بدى گفتى !! و ما به او خبر مى دهيم ، و به
وى خبر دادند.

آن مرد به خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيد و سخن او را بازگفت . پيغمبر صلى الله عليه و آله او
را خواست و از آنچه درباره وى گفته بود پرسيد.

مرد گفت :
آرى ، چنين گفتم .

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

چرا با او دشمنى مى كنى ؟

گفت :
من همسايه اويم و از حال او آگاهم ،

به خدا قسم نديدم كه جز نماز واجب هرگز نماز بگذارد!

آن مرد گفت :

يا رسول الله صلى الله عليه و آله از وى بپرس آيا ديده است كه من نماز واجب را از وقت خود
به تاءخير اندازم ، يا بد وضو بسازم و ركوع و سجود را درست انجام ندهم ؟

پيغمبر صلى الله عليه و آله پرسيد، مرد گفت :

نه ، سپس گفت :

به خدا نديدم جز ماه رمضان ، كه هر نيكوكار
و بدكارى روزه مى گيرد، هرگز در ماه ديگر روزه بگيرد!

آن مرد گفت :

يا رسول الله ، از وى بپرس آيا ديده
است كه من در روز رمضان افطار كرده باشم يا چيزى از حق آن فرو گذاشته باشم ؟

پيغمبر صلى الله عليه و آله پرسيد، و او گفت :
نه ، باز گفت :

به خدا هيچگاهم نديدم كه به سائل و فقيرى
چيزى بدهد و نديدم كه چيزى از مال خود انفاق كند مگر اين زكاتى كه نيكوكار و بدكار آن را اداء مى كنند!

مرد گفت :
از او بپرس آيا ديده است كه چيزى از آن كم گذاشته باشم يا با خواهان آن چانه زده باشم ؟

گفت :
نه .

آنگاه رسول خدا صلى الله عليه و آله به آن مرد فرمود:

برخيز كه شايد او از تو بهتر باشد(574).

2 - مجازات غيبت در روز قيامت

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

شيخ بهائى عليه الرحمه مى فرمايد:

روزى در مجلس بزرگى ذكر من شده بود. شنيدم يكى از حاضرين كه ادعاى
دوستى با من مى كرد ولى در اين ادعا دروغ مى گفت ؛ شروع به غيبت نموده و نسبت ناروايى بمن داده بود و
اين آيه را در نظر نداشت كه خداوند مى فرمايد:

(بعضى پشت سر بعضى غيبت نكنيد، آيا دوست داريد گوشت
مرده برادر خود را بخوريد؟ همه اين را ناخوش مى داريد(575)

آنگاه كه فهميد اطلاع از غيبت او پيدا كرده ام ، نامه بلند بالايى برايم نوشت و اظهار پشيمانى و
درخواست رضايت در آن نامه كرد. در جوابش نوشتم :

خدا ترا پاداش دهد بواسطه هديه اى كه براى من فرستادى
؟ چون هديه تو باعث سنگينى كفه حسناتم در قيامت مى شود!

از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده كه فرمود:

در روز قيامت بنده اى را در مقام حساب مى آورند،
كارهاى نيكش در يك كفه و كارهاى زشتش را در كفه ديگر مى گذارند، كفه گناه سنگين تر مى شود. در اين
هنگام ورقه اى بر روى حسنات قرار مى گيرد، كارهاى نيكش بواسطه آن عمل زيادتر از گناهانش مى شود.

عرض مى كند:

پروردگارا آنچه عمل خوب داشتم در كفه حسنات وجود داشت ، اما اين ورقه چه بود؟

من كه چنين
عملى نداشتم ؟

خطاب مى رسد:

اين در مقابل سخنى است كه درباره تو گفته اند و از آن نسب پاك بودى . اين
حديث مرا واميدارد كه سپاسگذار تو باشم بواسطه چيزى كه بمن رسانيده اى ، با اينكه اگر روبروى من ،
اينكار يا بدتر از اين را انجام مى دادى با تو مقابله بمثل نمى كردم و جز عفو و گذشت و دوستى و وفا از
من نمى ديدى ؛ اين باقى مانده عمر، گرامى تر آن است كه صرف در مكافات اشخاص شود، بايد بفكر آنچه از
دست رفته بود و تدراك گذشته را نمود(576).

3 - مانع باران

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

سالى در بنى اسرائيل قحطى شد، حضرت موسى عليه السلام چند بار نماز استسقاء خواند و طلب باران كرد،
اما خبرى از باران نشد.

خداوند به حضرت موسى عليه السلام وحى كرد:

من بخاطر آنكه يك نفر در ميان شماست
و سخن چين است و اصرار بر نمامى دارد، دعاى شما را مستجاب نمى كنم .

عرض كرد:
خدايا آن شخص كيست ؟

فرمود:


اى موسى عليه السلام شما را از غيبت نهى مى كنم ، حال خودم نمامى
كنم ؟!

بگو همه توبه نمايند، تا دعايشان مستجاب شود.
همه توبه كردند و خداوند باران رحمت را بر آنها نازل كرد(577).

در خبرى ديگر آمده است :

كه آن شخص
درباره حضرت موسى عليه السلام غيبت كرده بود و موسى عليه السلام تقاضاى شناسائى آن شخص را كرد و
خداوند فرمود:


من سخن چينى را زشت دارم حال خود سخن چينى كنم ؟!.

/ 259