5 - نام على عليه السلام قرين عدالت - یکصد موضوع، پانصد داستان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یکصد موضوع، پانصد داستان - نسخه متنی

علی اکبر صداقت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

5 - نام على عليه السلام قرين عدالت

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

در يكى از سالها كه معاويه به حج رفته بود، سراغ يكى از زنان كه سوابقى در طرفدارى على عليه السلام و
دشمنى معاويه به نام دارميه حجونيه داشت را گرفت .(498)

گفتند:
زنده است ؛ فرستاد او را حاضر كردند.

از او پرسيد:
هيچ مى دانى چرا تو را احضار كردم ؟ تو را
احضار كردم تا بپرسم چرا على عليه السلام را دوست و مرا دشمن دارى ؟

گفت :
بهتر است از اين مقوله حرفى نزنى . معاويه گفت حتما بايد جواب بدهى .

او گفت به علت اينكه على عليه السلام عادل و طرفدار مساوات بود و تو بى جهت با او جنگيدى ، على عليه
السلام را دوست مى دارم چون فقرا را دوست مى داشت و تو را دشمن مى دارم براى اينكه بنا حق خونريزى
كردى و اختلاف ميان مسلمان افكندى و در قضاوت ظلم مى كنى و مطابق هواى نفس رفتار مى كنى .!!

معاويه خشمناك شد و جمله زشتى ميان او و آن زن رد و بدل شد اما خشم خود را فرو خورد و همانطور كه عادتش
بود آخر كار روى ملايمت نشان داد و پرسيد:

على عليه السلام را به چشم خود ديدى ؟

گفت :
آرى ، معاويه گفت
:
چگونه ؟

فرمود:


بخدا سوگند او را در حالى ديدم كه ملك و سلطنت كه ترا غافل نكرده بود.

معاويه گفت :
آواز على عليه السلام را شنيده اى ؟

گفت :
آرى آوازى كه دل را جلاء مى داد، كدورت را از دل
مى برد، آنطور كه روغن زيت زنگار را مى زدايد.

معاويه گفت :
حاجتى دارى ؟

گفت :
هر چه بگويم مى دهى ؟

معاويه گفت :
مى دهم .

گفت :

صد شتر سرخ مو بده ، گفت
:
اگر بدهم آنوقت در نظر تو مانند على عليه السلام خواهم بود؟

گفت :
هيچ وقت ، معاويه دستور داد صد شتر
مو سرخ به او دادند، بعد به او گفت :

اگر على عليه السلام زنده بود يكى از اينها را به تو نمى داد!

او گفت :
بخدا قسم يك موى اينها را هم به من نمى داد، زيرا اينها را مال عموم مسلمين مى دانست (499).

4 :


عذاب

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

قال الله الحكيم :

( ان عذاب ربك لواقع ) (طور:
آيه 7)

البته كه عذاب خدا واقع و حتمى است .

پيامبر صلى الله عليه و آله :

لايعذب الله قلبا وعى بالقرآن (500)

شرح كوتاه

خداوند براى اينكه خلائق خلاف نكنند كه زيادى آن باعث تباهى جامعه مى شود به همه انبياء فرمود:

به
امت خود بگويند:
عذاب در پيش ‍ دارند.

نوع عذاب بستگى به نوع گناه و صفت رذيله دارد، چنانكه عرب به تعصب و امراء به جور و علماء به حسد و
تجار به خيانت و روستائيان به جهل معذب خواهند شد.

چون دركات جهنم و طبقاتش فرق مى كند، شدت و ضعف هم در عذابها وجود دارد. بعضى دائما خالد و بعضى بعد از
مدتى بخاطر شفاعت يا تمام شدن مدت نجات مى يابند و به بهشت مى روند. بدترين عذاب آنست كه شخص در دنيا
به قساوت قلب و در آخرت به آخرين دركات افتاده باشد.

/ 259