5 - بدهكار و نماز ميت - یکصد موضوع، پانصد داستان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یکصد موضوع، پانصد داستان - نسخه متنی

علی اکبر صداقت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

5 - بدهكار و نماز ميت

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

معاوية بن وهب گويد:
به امام صادق عليه السلام عرض كردم :

به ما رسيده است كه شخصى از انصار مرد و
بدهكار بود، پيامبر صلى الله عليه و آله بر او نماز ميت نخواند و فرمود:

اول بدهكارى و قرضش را بدهيد
بعد نماز ميت بر او بخوانيد!!

امام صادق عليه السلام فرمود:

اين خبر درست و حق است . اين كار را پيامبر صلى الله عليه و آله براى اين
انجام داد تا حق آشكار شود و مردم اداى دين را سبك نشمارند (شايد آن شخص هم بى موالات در دادن قرض بوده
است ).

بعد فرمود:


پيامبر صلى الله عليه و آله اميرالمؤ منين عليه السلام و امام حسن عليه السلام و امام
حسين عليه السلام همگى از دنيا رحلت كردند قرض دار بودند.

(و همه را اداء كردند چنانكه امام سجاد باغ
امام حسين عليه السلام را به سيصد هزار درهم فروخت و دين او را اداء كرد و امام حسن عليه السلام ملك
اميرالمؤ منين عليه السلام را به پانصد هزار درهم فروخت و قرض پدر را اداء كرد و اميرالمؤ منين عليه
السلام سه سال در ايام حج نداء مى كرد هر كس از پيامبر صلى الله عليه و آله طلب دارد بيايد تا اداء دين
او كنم (611).

4 :
قرآن

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

قال الله الحكيم :

( ان هذاالقرآن يهدى للتى هى اءقوم ) (اسراء:

آيه 9)

همان اين قرآن به استوارترين طريق هدايت مى كند.

پيامبر صلى الله عليه و آله :

ما آمن بالقرآن من استحل محارمه (612)

ايمان به قرآن نياورده است كسى كه حرام آنرا حلال بشمارد.

شرح كوتاه

قارى قرآن احتياج به سه چيز دارد:

قلب خاشع و بدن فارغ از مشاغل و جاى خالى از اغيار.

پس هر وقت قارى قلبش براى خدا خاشع شد، هر آينه شيطان رجيم از او دور خواهد شد.
و چون از اسباب دنيويه فارغ باشد موجب تجرد قلب براى قرائت قرآن مى شود. و چون جاى خلوت براى قرائت
اختيار كند، آنگاه روحش با خداوند انس مى گيرد، و حلاوت مكالمه با خداوند را مى يابد و انواع الطاف و
كرامات از قرآن برايش آشكار خواهد شد.(613)

1 - توجه به خلق يا خالق

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

شخص همواره ملازم در خانه عمر بن خطاب بود. به خانه او مى آمد تا كمكى مادى نصيبش شود. عمر از دست او
خسته شده و به او گفت :

اى آقا به در خانه خدا هجرت كرده اى يا به در خانه عمر؟

برو قرآن بخوان و از
تعليمات قرآن بياموز، كه تو را از آمدن به درب خانه ام بى نياز مى سازد.

او رفت ، و ماهها گذشت و ديگر نيامد. عمر جستجو كرد و اطلاع پيدا كرد كه او از مردم دورى كرده و در جاى
خلوتى به عبادت اشتغال دارد.

عمر به سراغ او رفت و به او گفت :

مشتاق ديدار تو شدم (و آمدم از تو احوال بپرسم )، فلانى بگو بدانم ، چه
چيزى سبب شده كه از ما دور گشتى و بريدى ؟!

او در پاسخ گفت :

قرآن خواندم ، قرآن مرا از عمر و آل عمر بى نياز ساخت .

عمر گفت :
كدام آيه را خواندى كه
چنين تصميم گرفتى ؟

او گفت :
قرآن مى خواندم ، به اين آيه رسيدم (و فى السماء رزقكم و ما توعدون ، روزى شما با همه وعده ها
كه بشما دادند در آسمان (بامر خدا مقدر) است (614).)

با خود گفتم :
رزق و روزى من در آسمان است ولى من آن را در زمين مى جويم ، پس براستى بد مردى هستم .

عمر
از اين سخن تحت تاءثير قرار گرفت و گفت :

راست مى گوئى (615).

/ 259