4 :
حلال و حرام
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمقال الله الحكيم :( يا ايها الناس كلو مما فى الارض حلالا طيبا :
اى مردم از آن چه در زمين حلال و پاكيزه است را تناول كنيد ) (296)قال الكاظم عليه السلام :ان الحرام لاينمى و ان نمى لم يبارك فيه
:
حرام نمو نمى كند و اگر نمو كند مبارك نخواهد بود (297)
شرح كوتاه
خوردن حلال عاقبت بخيرى و عافيت همراه دارد، و انبياء و اولياء هيچگاه حرام نمى خوردند، و امتخودشان را به كسب حلال و پرهيز از حرام سفارش مى كردند.حرام خورى قلب را قسى مى كند كه بزرگترين مرض براى قلب است حتى اثرش در نسل و دودمان ظاهر مى گردد، و
با خدا سر جنگ پيدا مى كند!!كسى كه آخرش به چند متر كفن و قبرى احتياج دارد چرا حرام جمع كند و براى ديگران بگذارد و وزر و وبال
آنان هم بشود.اما در طلب حلال از پيامبر صلى الله عليه و آله آمده است كه عبادت هفتاد جزء دارد افضل آن طلب حلال
است (298)كه باعث نورانيت قلب ، و قبولى عبادات مى شود و انسان هميشه در حافظت حق تعالى مى باشد.
1 - يهود و غذاى حرام
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمهنگامى كه حضرت محمد صلى الله عليه و آله هفت ساله بود، يهوديان (كه نشانه هايى از پيامبرى را در اوديدند در صدد بعضى امتحانات برآمدند) با خود گفتند:ما در كتابهايمان خوانده ايم كه پيامبر صلى الله
عليه و آله اسلام از غذاى حرام و شبهه ، دورى مى نمايد خوب است او را امتحان كنيم ، بنابراين مرغى را
دزديدند و براى حضرت ابوطالب فرستادند تا همه به عنوان هديه بخورند، همه خوردند غير پيامبر صلى الله
عليه و آله كه به آن دست نزد.علت اين كار را پرسيدند، حضرتش در پاسخ فرمود:اين مرغ حرام است و خداوند مرا از حرام نگه مى دارد.پس از اين ماجرا، مرغ همسايه را گرفته و نزد ابوطالب فرستادند، به خيال اينكه بعد پولش را به صاحبش
بدهند.ولى آن حضرت باز هم ميل ننمود و فرمود:
اين غذا شبهه ناك است .وقتى يهود از اين جريان اطلاع يافتند، گفتند:اين كودك داراى مقام و منزلت بزرگى خواهد بود.(299)
2 - طبق حرام
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمايامى كه ( امام باقر ) عليه السلام در حبس ( منصور دوانيقى ) (دومين خليفه عباسى ) بود غذا كم ميلمى كردند. روزى يكى از زنهاى صالحه كه دوستدار اهل بيت بود، دو عدد نان از حلال درست كرد و به نزد امام
فرستاد تا ميل كند.زندانبان به امام عرض كرد:فلان زن صالحه كه دوستدار شماست اين دو عدد نان را به رسم هديه فرستاده و
سوگند مى خورد كه از حلالست و التماس دارد كه امام آن را تناول كند.امام قبول نفرمود و به نزد آن زن فرستاد و فرمود:او را بگوئيد كه ما مى دانيم طعام تو حلال است ، اما
چون بر طبق حرام پيش ما فرستادى ، خوردن آن ما را روا نيست .(300)