1- دستور اصلاح - یکصد موضوع، پانصد داستان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یکصد موضوع، پانصد داستان - نسخه متنی

علی اکبر صداقت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

1- دستور اصلاح

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

( ابوحنيفه ) مدير حجاج و دامادش در زمان امام صادق عليه السلام بر سر ارث دعوا داشتند گويد:

مفضل
بن عمر كوفى (از اصحاب خاص امام ) از كنار ما مى گذشت ، نزاع ما را بديد و ايستاد و بعد فرمود:


با من تا درب منزلم بياييد؛ ما هم تا درب منزل او رفتيم او وارد خانه اش شد و كيسه پولى به مقدار چهار
صد در هم آورد به ما داد و بين ما را اصلاح داد، و بعد گفت :

اين مال از من نيست از امام صادق عليه السلام است ، امام فرمود:


هر گاه ميان دو نفر از شيعيان ما بر سر
پول نزاع شد، به آنها بده تا بينشان اصلاح شود.(48)

2- مصلح بايد دانا به نزاع باشد

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

( عبدالملك ) گويد:

بين حضرت باقر عليه السلام و بعضى فرزندان امام حسن عليه السلام اختلافى پيدا
شد، من خدمت امام رفتم و خواستم در اين ميان سخنى بگويم تا شايد اصلاح شود.

امام فرمود:
تو چيزى در بين ما مگو، زيرا مثل ما با پسر عمويمان مانند همان مردى است كه در بنى
اسرائيل زندگى مى كرد، و او را دو دختر بود يكى از آن دو را به مردى كشاورز و ديگرى را به شخصى كوزه گر
شوهر داده بود.

روزى براى ديدن آنها حركت كرد؛ اول پيش آن دخترى كه زن كشاورز بود رفت و از او احوال پرسيد:

دختر گفت :
پدرجان شوهرم زراعت فراوانى كرده اگر باران بيايد حال ما از تمام بنى اسرائيل بهتر است .

از منزل آن دختر به خانه ديگر دخترش رفت و از احوالش پرسيد، گفت :

پدر، شوهرم كوزه زيادى ساخته اگر
خداوند مدتى باران نفرستد تا كوزه هاى او خشك شود حال ما از همه نيكوتر است .

آن مرد از خانه دختر خود خارج شد در حالى كه مى گفت :

خدايا تو خودت هر چه صلاح مى دانى بكن ، در اين
ميان مرا نمى رسد كه به نفع يكى درخواستى بكنم ، هرچه صلاح است آنها را انجام ده .

امام فرمود:
شما نيز نمى توانيد بين ما سخنى بگوييد، مبادا در اين ميان بى احترامى به يكى از ما شود،
وظيفه شما به واسطه پيامبر صلى الله عليه و آله نسبت به ما احترام نسبت به همه ما است .(49)

3- اثر وضعى و اخروى اصلاح

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

( فضيل بن عياض ) گويد:

روزى شخص پريشانى قدرى ريسمان كه عيالش بافته بود به بازار برد تا با فروش آن
، از گرسنگى نجات پيدا كنند. ريسمان را به يك درهم فروخت و خواست نانى تهيه كند كه در اين هنگام ، دو
نفر را مشاهده كرد كه به سبب يك درهم با يكديگر نزاع مى كنند و سر و صورت يكديگر را مجروح نموده ، و به
نزاع خويش هم ادامه مى دهند.

آن شخص جلو آمد و گفت :

يك درهم را بگيريد تا نزاع شما تمام شود و اين كار را كرد و بين آنان را اصلاح
نمود و باز با تهى دستى به منزل رهسپار گشت و داستان را براى همسرش نقل كرد، او نيز خشنود گشت .

آنگاه زن اطراف خانه را جستجو كرد و لباس كهنه اى را پيدا نمود و به شوهر خود داد تا بفروشد و غذائى
تهيه كند.

مرد لباس كهنه را به بازار آورد و كسى از او نخريد، لكن ديد مردى ماهى گنديده اى در دست دارد گفت :

بيا
معامله و معاوضه كنيم ، ماهى فروش ‍ قبول كرد. لباس كهنه را داد و ماهى فاسد را گرفت و به منزل آمد.

زن مشغول آماده كردن ماهى شد كه ناگهان چيزى قيمتى در شكم ماهى يافت و به شوهر داد تا به بازار ببرد و
بفروشد.

آن را به بازار آورد به قيمت خوبى (دوازده بدره ) فروخت و به منزل مراجعت كرد.چون وارد خانه شد فقيرى
بر در آواز داد:

از آنچه خداى به شما داده مرا عنايت كنيد. آن مرد همه پولها را نزد فقير گذاشت و گفت :

هر چه مى خواهى بردار، فقير برداشت چند قدم برنداشت كه مراجعت نمود و گفت :

من فقير نيستم ، فرستاده خدايم ، خواستم اعلان كنم كه اين پاداش احسان شماست كه ميان آن دو نفر را
اصلاح و سازش داديد.(50)

/ 259