2- حق السكوت - یکصد موضوع، پانصد داستان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یکصد موضوع، پانصد داستان - نسخه متنی

علی اکبر صداقت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2- حق السكوت

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

امام على عليه السلام فرمود:

خليفه سوم در شدت گرماى نيمروز، كسى را از پى من فرستاد كه به نزد او روم
، پس من با مقنعه و سرانداز نمودن لباسم ، به نزد وى رفتم ؛ در حالى كه او بر تخت خواب خود لميده و چوبى
در دست داشت و مقدار فراوانى مال شامل دو كيسه ورق و طلا در جلوى رويش ‍ نهاده بود.

او همينكه مرا ديد، بمن گفت :

از اين پولها هر چقدر كه مى خواهى بردار تا شكمت پر شود، همانا كه تو يا
على مرا آتش زدى !

گفتم :
اگر اين مال از خود تو باشد كه از طريق ارث يا بخشش يا درآمد تجارى به آن دست يافته اى من نسبت
به آن يكى از دو كس خواهم بود، يا مى گيرم و تشكر مى كنم ، يا رد مى نمايم .

اگر از بيت المال باشد كه حق مسلمانان و يتيمان و درماندگان در آنست پس ‍ والله نه تو مى توانى آن را
به من عطا كنى و نه من مى توانم آن را بگيرم .!

سپس از جا برخاست و شروع كرد با چوبى كه در دستش بود مرا زد، سوگند به خدا، من او را از زدن چوب (بر سر و
بدنم ) رد نكردم تا وقتى كه حاجتش ‍ برآورده شد (عقده اش خالى شد).

پس من لباسم را بر سر كشيدم و بخانه ام برگشتم و گفتم :

خدا خود ميان من و تو حَكَم باشد، اگر من تو را
امر به معروف كردم يا نهى از منكر نمودم .(707)

3- صرف صحيح مال

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

در جريان فتح ايران بدست مسلمانان در زمان خليفه دوم ، يكى از غنائمى كه بدست مسلمانان افتاد، قالى
بزرگ و زر بافت كاخ سفيد مدائن بود.

اين قالى بيش از سيصد و پنجاه متر طول داشت كه مورخان از آن به عنوان ( بهارستان كسرى ) ياد كرده
اند؛ وقتى اين قالى را به مدائن آورده اند، آن را به چندين قطعه قابل استفاده درآوردند و بين مسلمان
تقسيم كردند.

امام على عليه السلام سهميه خود از آن قالى (و ساير غنائم ) را براى توسعه كشاورزى و توليد به كار برد.

قنات ويران شده اى را خريد و بازسازى و نوسازى كرد و سيصد هزار هسته خرما كاشت و آنها را با آب همان
قنات آبيارى كرد و به اين ترتيب نخلستان عظيمى به و وجود آورد، و غذاى هر روز، مردم را تاءمين نمود،
سپس يك قسمت از آن نخلستان و قنات را براى مجاهدان راه خدا و قسمت ديگرش ‍ را براى استفاده وقف نمود،
تا محصول هر ساله آن ، در اين دو راه مصرف گردد.(708)

4- اموال بى حساب

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

وقتى كه ماءمون خليفه عباسى خواست با دختر حسن به سهل به نام پوران عروسى كند آنقدر بى حساب خرج
عروسى شد كه از توصيف خارج است .

در شب عروسى گلوله هائى از مشك مى پاشيدند كه داخل آن كاغذى بود كه اسم باغ و كنيز يا جايزه يا اشيا
گرانبها در آن نوشته شده بود. هر كس ‍ گلوله اى نصيبش مى شد باز مى كرد هرچه در آن نوشته شده بود
دريافت مى كرد.

قريب سى و شش هزار كارگر و ناخداى كشتى و خدمه مسئوليت رساندن و انجام كارهاى عروسى را بعهده گرفتند.

حصيرى از طلاى فرش شده درست كردند كه عروس روى آن بنشيند. ماءمون از زبيده پرسيد:

حسن به سهل چقدر خرج
عروسى كرده ؟

گفت :
حدود سى و هفت ميليون دينار (به پول آن زمان )!!

چهار هزار قاطر مدت چهار ماه هيزم براى شب عروسى مى آوردند و در ايام عروسى هيزم تمام شد بجايش پارچه
كتان زير ديگ سوزانيدند.(709)

/ 259