2 - تير در پاى
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمبه پاى حضرت على عليه السلام تيرى اصابت كرده بود و امكان خروج آن بخاطر شدت درد وجود نداشت . فاطمهزهرا عليهاالسلام به اصحاب فرمود:آن تير را در هنگام نماز از پاى او بيرون آوريد، زيرا در نماز
متوجه غير حق نخواهد شد پس چنان كردند و تير را در حال نماز از پاى او خارج كردند(778).و در خبر ديگر وارد شده كه در جنگ صفين تيرى بر ران مقدسش وارد شد هر چه كردند در موقعيت عادى خارج
نمايند نتوانستند.خدمت امام حسن عليه السلام جريان را عرض كردند، فرمود:صبر كنيد تا پدرم به نماز بايستد زيرا در آن
حال چنان از خود بيخود مى شود كه به چيز ديگر توجه نمى كند.در حال نماز كه اميرالمؤ منين غرق در حق بود تير را از پاى خارج كردند؛ بعد از نماز متوجه شد خون از
پاى مقدسش جارى است ، پرسيد:چه شد، عرض كردند تير را در حال نماز از پاى شما بيرون كشيديم (779).خوانندگان استبعاد نكنند(780) كه چطور ممكن است !! مگر نشنيده ايد، ابودرداء شبى به دنبال حضرت در كنار
ديوار بنى نجار، نماز و دعا اميرالمؤ منين را نگاه مى كند متوجه مى شود ديگر صداى امام نمى آيد، مى
آيد كنار بدن حضرت ، مى بيند مانند چوب خشك افتاده و داراى حركتى نيست .مى آيد به خانه به حضرت زهرا جريان را عرض مى كند، حضرت مى فرمايد:اين حال غشوه اى است كه از خشيت حق
به او دست مى دهد! برو كمى آب بصورت او بپاش ، بهوش مى آيد. او مى رود و اين كار را انجام مى دهد و امام
بهوش مى آيد (781)حالاتى كه پيامبر و امام نسبت بحق تعالى پيدا مى كنند (فناء فى الله ) تجرد براى آنان ايجاد مى شود،
ديگر به جسم در آن مقام هيچ توجهى نباشد بلكه آن روح است كه اتصال (بين عبد و معبود) پيدا مى كند؛ كه
سخن در اين باره زياد است و جاى تفصيلش اين جا نيست .
3 - نماز جماعت
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمشبى اميرالمؤ منين عليه السلام تا موقع طلوع فجر (اذان صبح ) مشغول عبادت و راز و نياز بود پس از اذان؛ نماز صبح را در خانه خواند و از خستگى و بى خوابى شب نتوانست به نماز جماعت حاضر شود.پيامبر وقت نماز صبح اميرالمؤ منين عليه السلام را مشاهده نكردند، بعد از نماز نزد دخترش فاطمه زهرا
عليهاالسلام آمد و فرمود:
چرا پسر عمويت نماز جماعت صبح نيامد؟ حضرت زهرا عرض كرد:ديشب مشغول عبادت
بوده و بى خوابى كشيده بود!پيامبر فرمود:آن ثوابى كه در نماز صبح به او مى دادند بهتر از قيام تمام نمازهايى بود كه شب خواند.
اميرالمؤ منين عليه السلام صداى پيامبر صلى الله عليه و آله را شنيد و نزديك آمد. پيامبر فرمود:
اى
على هركس نماز صبح را با جماعت بخواند مثل آنست كه تمام شب در ركوع و سجود بوده است ، مگر نمى دانى كه
زمين به خدا از خواب عالم (نائم ) قبل طلوع خورشيد بر او، ناله و فرياد مى زند؟!(782)
4 - گول خوردن نمازگذار
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيميك مرد چادرنشين عرب آمد داخل مسجد شد و پيرمردى را ديد كه با خشوع و خضوع نماز مى گذارد، از او خوششآمد و گفت :چقدر نماز خوبى مى خوانى !نمازگذار گفت :من روزه دار هم هستم ، چون ثواب نمازگذار با روزه دو برابر نماز گذار بدون روزه است .چادرنشين به او گفت :بيا لطف كن و اين شترم را كمى نگه دار، چون كارى دارم مى روم انجام مى دهم و زود
مى آيم .
شتر را به او سپرد و به دنبالش كارش رفت . نمازگذار شتر چادرنشين را به سرقت برد.وقتى چادرنشين آمد نه نمازگذار و نه شترش را ديد و هر چه جستجو كرد فايده اى نداشت و اين شعر را خواند:نماز او مرا به شگفت آورد و روزه اش مرا به خودش جذب كرد، اما چه فايده كه با نماز و روزه ، شترم را
به سرقت برد.(783)