5 - ابوعامر و مسجد ساختن - یکصد موضوع، پانصد داستان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یکصد موضوع، پانصد داستان - نسخه متنی

علی اکبر صداقت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

5 - ابوعامر و مسجد ساختن

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

قبل از اسلام يكى از رهبانان معروف ابوعامر راهب بود كه لباسهاى خشن و درشت مى پوشيد و به رياضت
مشغول بوده و در ميان اجتماع مورد احترام بود، تا آنكه پيامبر صلى الله عليه و آله به مدينه آمد و
موقعيت او متزلزل شد.

او در مقام مخالفت برآمد و جنگ احزاب و خندق را بوجود آورد؛ پس از شكست در اين جنگها، با عده اى از
منافقين مدينه همدست شد و به اين فكر افتاد كه پايگاهى در مدينه با كمك دوازده نفر از قبيله بنى غم ،
از جمله ثعلبه بن حاطب و معتب بن قشير و نبتل بن حرث و... ايجاد كند.

لذا نزديك مسجد قبا مسجدى بنا كردند، وقتى ساختمان آن تمام شد عده اى به حضور پيامبر آمدند تا
همانطور كه مسجد قبا را افتتاح كرد اين مسجد را هم افتتاح كند؛ و علت ساختن اين مسجد را بيان كردند:

كه عده اى نمى توانند به مسجد شما بيايند، هوا هم گاهى سرد بارانى است و رفت آمد برايشان سخت است .!

پيامبر فرمود:


الان آماده سفر تبوك هستم ، انشاءالله بعد مى آيم و افتتاح مى كنم . پس از مراجعت جنگ
تبوك آنها آمدند و پيشنهاد افتتاح و آمدن به مسجد را دادند. اين وقت سه آيه سوره توبه (764) نازل شد و از
نيت سوء و كفر و تفريق آنان خبر داد؛ و پيامبر دو نفر از مسلمانان را فرستاد كه مسجد ضرار را خراب
كنند، و آنان بعد از خراب كردن ، به آتش ‍ سوزانيدند.(765)

4 :
نعمت

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

قال الله الحكيم :

( و اشكروا نعمت الله ان كنتم اياه تعبدون ) (نحل :
آيه 114)

شكر نعمت خداى بجاى آوريد اگر حقيقتا خدا را مى پرستيد.

امام صادق عليه السلام :

كان رسول الله اذا ورد عليه امر يسره ، قال الحمدلله على هذه النعمة (766)

پيامبر هرگاه كار شادمانى نصيبش مى شد مى فرمودند:

خدا را بر اين نعمت ستايش مى كنم .

شرح كوتاه

عبد بايد همه نعمتها را از خداوند بداند، و هيچ علاقه قلبى براى داشتن نعمت از غير خدا نداند و راضى
به آنچه خدا عطاء كرده باشد. و به سبب يافتن نعمت ، مخالفت حق ننمايد، و در همه حال براى خدا بنده شاكر
باشد.

توفيق شكر نعمت ، خود نعمت جديدى است كه شكر بر آن واجب است .

با همه عطايا و نعمتهاى الهى چه كسى مى تواند حق شكر او را انجام دهد؟ ولى نبايد به اسراف و تبذير در
نعم الهى بپردازد، و حق هر نعمت را در جايش مصرف كند، تا مورد الطاف خداوند قرار بگيرد.

1 - باغ ضروان

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

در زمانهاى گذشته ، مردى صالح و ربانى و عاقبت انديش در روستايش بنام ( ضروان ) ، نزديك يمن زندگى مى
كرد. او صاحب كشتزار و باغ پرميوه بود. او از رسيدگى به زندگى مستمندان و احسان به آنها دريغ نمى كرد،
به طورى كه از محصول باغ و كشت خود، به اندازه كفاف برمى داشت و براى سپاس از نعمتهاى خداوند بقيه را
به فقرا مى داد.

خانه او كعبه فقرا بود و بيشتر نيازمندان براى تاءمين نيازهاى خود، همواره سراغ او را مى گرفتند.
اين مرد ربانى هر وقت كه صلاح مى ديد، فرزندان خود را به دور خود جمع مى كرد و آنها را به رسيدگى و
فقراء وصيت مى كرد و مى گفت :

همه نعمتها از آن خداست و براى كسب رضايت او انفاق در راهش را از ياد
نبريد.

فرزندان ، از اين نوع وصيتها زياد شنيده بودند، اما به دارائى مغرور بودند. سرانجام مرگ اين مرد فرا
رسيد و از دنيا رفت . فرزندان نصيحت پدر را به فراموشى سپردند و پيمان بستند كه محصول باغ و مزرعه را
بين خود تقسيم كنند و به فقراء ندهند.

فقراء طبق معمول سالهاى گذشته هر روز به نزد آنان در باغ مى آمدند اما فرزندان مرحوم چيزى از نعمتهاى
ارزانى شده را نمى دادند.

خداوند بر آن خيره سران غضب كرد. هنوز روز برداشت محصول نرسيده بود كه صاعقه اى آتشين بر مزرعه و باغ
آنها افتاد و همه را سوزاند. آنها وقتى كه صبح به سوى باغ رفتند، ديدند همه سوخته است (767)

/ 259