5 - شب عروسى - یکصد موضوع، پانصد داستان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یکصد موضوع، پانصد داستان - نسخه متنی

علی اکبر صداقت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

5 - شب عروسى

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

سبط الشيخ نقل كردند:

كه يكى از شيوخ عرب كه رئيس قبيله اطراف بغداد بود تصميم مى گيرد براى ازدواج
پسرش دخترى از بستگانش را خواستگارى نمايند، و رسم آنها چنين بود كه در يك شب مجلس عقد و زفاف را
انجام مى دادند.

در شب معين وسائل پذيرايى و اطعام و جشن را مهيا نمودند، و مرجع تقليد عرب حاج شيخ مهدى خالصى را هم
براى انجام عقد دعوت كردند. سپس عده اى از جوانان به دنبال داماد مى روند تا او را با تشريفات مخصوص ،
براى مجلس عقد بياورند. در راه طبق مرسوم تير هوائى مى انداختند، در اين بين ، جوان سيدى تفنگ پر بدست
، تيرش سهوا خالى مى شود و به سينه داماد مى خورد و داماد كشته مى گردد.

سيد جوان فرار مى كند، جريان را به پدر مى گويند، مرحوم شيخ مهدى خالصى ، پدر را امر به صبر مى كند و
مى فرمايد:

آيا مى دانى رسول خدا بر همه ما حق بسيار بزرگى دارد و همه ما نيازمند شفاعت او هستيم ، اين
جوان عمدا چنين نكرد، بلكه به قضا و قدر تيرش به فرزندت رسيده و او از دنيا رفته است ، اين سيد را
بخاطر جدش عفو كن و در اين مصيبت صبر نما تا خدا صابرين را به تو بدهد.!

پدر داماد از اندرزهاى شيخ ساكت مى شود و فكر مى كند و سپس مى گويد:

اينهمه ميهمان داريم مجلس عيش
مبدل به عزا شده براى تكميل حق پيامبر آن جوان سيد را بياوريد و بجاى پسرم دختر را براى او عقد نمائيد
و به حجله ببريد.

شيخ او را تحسين مى كند؛ بعد بدنبال سيد مى روند و مى گويند قصد دارند به جاى پسر رئيس قبيله دختر را
برايت عقد كنند. او باور نمى كند، خيال مى كند مى خواهند به اين بهانه او را ببرند و بكشند.
در همان شب شيخ دختر را براى سيد جوان قاتل عقد و مجلس تشكيل مى دهند، فردا هم جنازه پسر را دفن مى
كنند(451).

4 :
صدقه

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

قال الله الحكيم :

( ان تبدواالصدقات فنعما هى ) (بقره :
آيه 270)

اگر به مستحقان آشكار انفاق صدقات كنيد كارى نيكوست .

قال رسول الله صلى الله عليه و آله :

تصدقوا و لو بتمرة (452)

صدقه بدهيد اگر چه به يك دانه خرما باشد.

شرح كوتاه

صدقه دو نوع است :

يكى در پنهانى كه سيره ائمه بوده است و سبب دفع فقر و طولانى شدن عمر مى شود و هفتاد
نوع مردن بد را از زمين مى برد و غضب رحمان را خاموش مى كند.

ديگر صدقه آشكارا است كه موجب زيادى رزق مى شود و پشت شيطان را مى شكند.
نكته مهم اينست كه در صدقه كميت و زيادى پول و لباس و خوراك معيار كمال نيست بلكه نيت خالص و كيفيت آن
شرط كمال است .
پيامبر گاهى كه پول نداشتند صدقه بدهند لباس خود را مى دادند و سفارش ‍ مى كردند كه روز خود را با
صدقه شروع كنيد كه موجب بيمه شدن مى شود.

1 - ساعت نحس و سعد

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

امام صادق فرمود:

زمينى بين من و مردى نجوم شناس بود كه بنا شد تقسيم شود. او زمينه آماده مى كرد تا
خود در ساعت سعد در محل حاضر و من در ساعت نحس در زمين حاضر شويم و بهترين قسمت نصيب او شود. زمين
تقسيم شد و بهترين سهم نصيب من شد.!!

در اين موقع آن مرد (از روى تاءسف ) دست راستش را بر دست چپش زد و گفت :

من هرگز چنين روزى را نديده بودم
!

گفتم :
واى بر ديگر روز (قيامت )، چرا امروز ناراحت شدى ؟

گفت :
من داراى علم نجوم هستم ، تو را در ساعت
بد از خانه بيرون آوردم و خودم در ساعت خوب بيرون آمدم ، اما اكنون زمين تقسيم شد و بهترين قيمت زمين
نصيب تو شد.

گفتم :
آيا براى تو حديثى از پيامبر نگويم كه فرمود:

كسيكه خوشحال مى شود از اينكه خدا نحسى روز را از
وى دفع سازد، روزش را با صدقه آغاز كند، تا خدا نحوست آن روز را از وى برطرف فرمايد، شب را با دادن
صدقه افتتاح نمايد تا نحس آن دفع شود.

سپس فرمود:


من امروز بيرون آمدنم را با صدقه آغاز كردم و صدقه براى تو بهتر از علم نجوم است (453).

/ 259